سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ سیاسی فرهنگی پاتک

سیر تا پیاز اقتصاد مقاومتی در گفتوگوی استاد اقتصاد سابق دانشگاه

    نظر

استاد ابراهیم رزاقی؛ دکترای اقتصاد و استاد بازنشسته دانشگاه تهران در مصاحبه ای با خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» به نگاهی همه جانبه در بحث "اقتصاد مقاومتی" پرداخته است. مشروح این مصاحبه را در ذیل می توانید بخوانید:

سوال: با سلام و خسته نباشید و تشکر بابت اینکه وقت گرانبهاتون را به ما دادید. در سوال اول می خواستیم بدانیم تئوری اقتصاد مقاومتی چیه؟ و از کجا بوجود آمده؟

دکتر رزاقی: "مقاومت" اصطلاحی است که در حالت تهاجم از آن استفاده می شود و ایستادگی در برابر دشمن را می طلبد که اقتصاد یک بخش از آن به حساب می آید و آن چیزی که دشمن دست روی آن گذاشته اقتصاد است. در کنار این بحث تهاجم روانشناسی هست؛ تهاجم اطلاعاتی هست، تهاجم سایبری هست و در گذشته نیز که تهاجم تسلیحاتی بود.

"اقتصاد مقاومتی" را اگر بخواهیم ارائه دهیم باید به اقتصاد زمان جنگ رجوع کنیم. این تئوری در قدیم که نمونه های بسیار داشته است. بوِیژه در جنگ های بلند مدت. در جنگ های بلند مدت مردم از حکومت دفاع می کنند. در جایی که مردم دفاع می کنند این موضوع "مقاومت" شکل می گیرد و بحث دیگر این است که آن قدری که الان موضوع اقتصاد مقاومتی مطرح است در گذشته مطرح نبود.

در گذشته قبل از اینکه ماشین بوجود بیاید تمام کشور ها تقریبا آنچه را که می خواستند را خودشان تولید می کردند و بازرگانی خارجی آن چنان رواج نداشت در حال حاضر بعد از اختراع ماشین و این هجمه سرمایه داری برای تسخیر بازار های جهان این موضوع تجارت جهانی و فروش کالاهای غربی به باقی کشور ها مطرح شد .

از طرفی برای تولید به مواد اولیه نیاز شد. وقتی زغال سنگ و نفت کشف شد. از یک طرف باید مواد اولیه می رفت به کشور های صنعتی از طرف دیگر باید تولیدات آنها می آمد برای این کشور ها تا هم پول مواد اولیه در می آمد و وقتی سامانه حمل نقل و بخصوص کشتی ها رشد پیدا کردند، شرایطی بوجود آمد که دیگر هیچ گوشه ای از دنیا نیست که مصون بماند از این هجمه؛ مخصوصا کشورهای درحال توسعه که تمام هستی آنها بر روی مواد اولیه است و اگر مواد اولیه را نفروشند روی دستشان می ماند چون که آنها صنایع تبدیلی ایجاد نکرده اند. و ما نیز جزو همین کشور ها هستیم. حالا فکر بکنید در معارضه مستقیم با غربی ها قرار دارید و تنها اتکای شما همین مواد اولیه و سوخت های فسیلی است.

وقتی چراغ های اقتصادی را یک به یک خاموش کنند چه اتفاقی می افتد؟ این چراغ‌ها که عمده‌ترین آن نفت است و حدود 80 درصد درآمد ما را در بر می گیرد. بعد از آن فروش کالاهای معین به ما قطع می شود؛ که مدت ها است تحریم شده است و تا بدانجا می رسد که مواد اولیه مصرفی مثل شیر خشک را هم تحریم می کنند. مواد اولیه دارو را نمی دهند. یا مثلا قطعات صنایع مثل هواپیماسازی را که سالیان سال است که تحریم کردند و نمی دهند. این شرایط اقتصادی که می خواهند شما را در یک تنگنا قرار دهند نیاز به یک راهکار فرار دارد که به آن "اقتصاد مقاومتی" گفته می شود.

ایستادگی در برابر این موضوعات یا همان مقاومت یک تدارک همه جانبه می خواهد و این تدارک باید از مدتها پیش انجام می شد هر چند که همین امروز هم دیر نیست و باید هر چه سریعتر آرایش خود را درست کنیم. وقتی که جنگ تمام شد و ما دیدیم به ما سلاح نمی دهند باید پیش بینی این را هم می کردیم که روزگاری خواهد رسید که اینها به ما هیچ چیز ندهند و نفت ما را هم نخرند.

اقتصاد مقاومتی نیاز جدی دارد به حمایت مردم از دولت، اگر مردم حمایت نکنند نمی شود کار را جلو برد. دولت را هم نباید به معنای احمدی نژاد، خاتمی و ... دید؛ دولت به معنای نظام جمهوری اسلامی که در مقابل نظام های لیبرال و سوسیال قد بر افراشته است.

قطعا بدانید که اقتصاد مقاومتی بر پایه اقتصاد مردمی بسته می شود. همانطور که بیرون هجمه می کند به ما از نظر اقتصادی تا مردم را ناراضی کند و بشوراند علیه حکومت نمونه آن را در عراق دیده اید. صدام بعد از جنگ هشت ساله دچار فشار و تحریم از سوی غرب قرار گرفت جوری که نفرت مردم از او چند برابر شد و بعد حمله کردند به عراق! در آن ایام تحریم اقتصادی عراق 400 هزار طفل از نبود شیرخشک تلف شدند.

سوال: این فشار تا کجا ادامه پیدا می کند؟

برای مطالعه به ادامه مطلب رجوع کنید.

دکتر رزاقی: بستگی دارد که ایران چقدر از اینها حرف شنوی داشته باشد و استقلال خود را از دست بدهد!

سوال: چرا رهبری آنقدر فریاد "اقتصاد مقاومتی" را برمی آورد و چرا این تکاپو در دیگران کمتر دیده می شود؟

دکتر رزاقی: ببینید، اقتصاد لیبرالی که در ایران حاکم است هدفش ادغام ایران در اقتصاد جهان است. کسانی که معتقدند این کار هزینه‌ها را کم می کند متوجه نیستند که با اینکار سرنوشت اقتصاد کشور به بازار جهانی سپرده می شود. یعنی تا از این اقتصاد لیبرال جدا نشویم؛ نمی توانید اقتصاد مقاومتی داشته باشید چون هر جایی که دست می گذارید می بینید به خارج وابسته است چه درآمد؛ چه مصرف.

آیت الله خامنه ای که مشی امام را دارد حس می کند که تا مستقل نشویم راه بجایی نمی بریم و تاکید می کند که تا هر چه سریعتر این مدل مستقل کاربردی شود.

آنچه که ما باید انجام می دادیم خود اتکایی بود که دقیقا عکس آن عمل کردیم و رهبری این را می فهمند. ما باید آنچه که می خواهیم مصرف بکنیم را خودمان تولید کنیم. این باور خودش می تواند ایران را صنعتی کند ولی ما این مسیر را نرفتیم و دلیل آنهم شیفتگی مسئولان اقتصادی ما نسبت به نظریات غربی بود.

دانشگاه های ما هم همه همان اقتصاد لیبرال را درس می دهند و چیزی به عنوان اقتصاد مقاومتی در دانشگاه های ما بحث نمی شود. پس باید این موضوع نیز در عرصه های علمی مطرح شود.

از طرفی به نظر من متاسفانه به جز آقای خامنه‌ای و معدود افراد دیگر؛ مسئولین سیاسی ما به این جنگی که بین ما به عنوان الگوی حکومتی نوین که بر حق است با آمریکا و اسرائیل که با همین لیبرال دموکراسی به جان کشور های جهان و بویژه ما افتادند؛ باور ندارند.

سوال: نمونه موفقی داشته ایم که با همین نظام مقاومتی پیروز شده باشد و الگو قرار دهیم؟

رزاقی: صنایع دفاعی قوی ما یکی از آنها است. ما وقتی از لحاظ تسلیحاتی تحریم شدیم؛ سریع شروع کردیم به ساخت سلاح؛ یا با قاچاق سلاح می آوردیم و مهندسی معکوس می کردیم یا خودمان اختراع می کردیم و حالا هم می بینید که تولیدات ما در بخش صنایع تسلیحاتی جزو درجه یک های دنیا محسوب می شود.

این خوداتکایی در سه بخش علمی، فناوری و تولیدی باید در بخش های دیگر نیز ایجاد بشود که مثل آن می شود بحث اقتصاد مقاومتی که متاسقانه تا به حال انجام نشده است.

انواع اقسام تحریم ها در حوزه های مختلف اقتصادی فناوری برای ما شروع شده است بخش دارویی ، مواد اولیه و... که باید همان کاری که در بخش تسلیحاتی کردیم را اینجا نیز انجام دهیم.

یک نمونه دیگر را هم شاید بتوانیم آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی بدانیم. بعد از جنگ جهانی دوم آلمان منهدم شد و ژاپن هم همچنین. این سوال پیش آمد که باید چه کار کنیم؟ دولتمردانشان گفتند اگر ما دخالت نکنیم وابسته می شویم. ژاپنی ها و آلمانی ها به کارگرانشان گفتند ما به شما مزد می دهیم ولی مزد خودتان را به جز برای تهیه مواد اساسی خرج نکنید. اگر بیشتر خرج کنید تورم بوجود می آید. اگر آن پس اندازی که خرج نکردید را ما به تولیدکننده بدهیم روند تولید فعال می شود و اشتغال ایجاد می شود و بیکاری کاهش پیدا می کند و تولید ثروت ایجاد می شود.

سوال: اگر اشتباه نکنم؛ اینجا حلقه دوم اقتصاد مقاومتی شکل می گیرد؟

بله. حلقه دوم اینجا شکل می گیرد که ارتباط اقتصاد مردمی با بخش تولید است. بدون تولید اقتصاد مقاومتی اصلا معنا دار نیست. و حلقه سوم هم توانایی مردم برای مصرف کردن کم است. که بر می گردد به سوی اصلاح الگوی مصرف.

حالا ما اینجا با یک آنتی مقاومت مواجه هستیم. یک نیرویی که در مقابل اقتصاد مقاومتی در داخل کشور می ایستد مثل واردکننده و مغازه دارها. چون دنبال سود می گردد. نمی خواهد بداند چه اتفاقی می افتد فقط در فکر دو برابر کردن سرمایه اش است. در کشور ما تولید کننده بعد از 6 سال هم سرمایه اش دو برابر نمی شود ولی این وارد کننده یا آن دلال یا مغازه دار ظرف یک سال سرمایه اش دو برابر می شود. ما قبلا 400 هزار مغازه دار داشتیم الان حدود 3میلیون و نیم مغازه دار داریم. و اینها همه جا نفودذ بالایی دارند؛ در روحانیون در مجلس و.... . وضع موجود 20 درصد افراد جامعه را غرق در ثروت و مصرف می کند.

ببینید چند ماه پیش که سکه و دلار وضعش بهم ریخت دولت 44میلیارد دلار در بانک ها تزریق کرد تا این تب فروکش کند. غیر از یک عده خاص که حتی شهرداری هم در آن است که رفته دلار و سکه خرید است که قیمت برود بالا تا به سود برسد؛ چند نفر آدم معمولی رفته دنبال اینکار. یک عده افرادی هم که در صف‌های طویل حضور داشتند برای یک بالادستی خرید می کردند. این اقتصاد یک عده ی زیادی را تنبل بار آورده که دنبال یک سود بی زحمت می گردند.

البته نباید فراموش کرد که عده ای از هموطنانمان هم هستند که جان می دهند تا فشار دشمن کارا نباشد ولی آنها نیاز دارند تا بهشان بگوییم که باید چه کار کنند.

سوال: راهکاری وجود دارد که جلو این آنتی مقاومت‌های داخلی گرفته شود؟

یکی از اهرم های مهم اینجا مالیات‌ها هستند. از تمام کسانی که می خواهند مفت به سود برسند مالیات بگیریم. از تمام مغازه‌داران مالیات بگیریم و برای تمام کالاهای لوکس و تجملی که ضدفرهنگ مقاومت هستند نیز مالیات وضع کنیم و توضیح هم بدهیم که سرمایه ای که اینجا می گردد باید برود در بخش تولید و این مالیات اهرمی است که این پول هدایت بشود به سمت تولید.

با کسانی که فساد اقتصادی می کنند از رشوه خواران و دزدان گرفته تا آن کسی که از بانک وام  می گیرد وپس نمی دهد مبارزه کنیم .

از همه مهم تر دلار را اینقدر مفت و مجانی ندهیم. به هر کسی که می خواهد برود گردش خارج از کشور، به هر کسی که می خواهد دارایش را از کشور خارج کند. دلاری که به سختی الان دارد از درآمد های نفت حاصل می شود.

سوال: بحث دلار را مطرح کردید. سیاست های ارزی دولت در شرایط "اقتصاد مقاومتی" چگونه باید باشد؟

از آنجایی که 80 درصد واردات ایران کالای مصرفی است پس تا 80 درصد می توانیم واردات را کاهش دهیم . حتی کالاهایی که مشابه آن در داخل هست ولی ما از کالاهای خارجی استفاده می کنیم این هم بخاطر سیاست غلط دولت است که دلار ارزان را در اختیار واردکننده می گذارد و تولید داخلی را نابود کرده. هر چه از خارج می آید ارزان تر از تولید داخلی است. در تولید داخلی تورم اثر می گذارد در جنس وارداتی چون دلار را ثابت نگهداشتند تورم بر آن اثر نمی گذارد.

تولید داخلی گران تر از تولید خارجی است به این دلیل که دولت دلار را ارزان فروخته است. محصول تولیدکننده داخلی گران تر از تولید خارجی در می آید به این دلیل که شما دلار را برای واردات ارزان فروختی! هر چند دلایل دیگری هم دارد.

پیراهن ایرانی خیلی خوب دوخته می شود اما پیراهن چینی با دلار ارزانتر وارد می شود. و یا کفشی که ایرانی می دوزد به همان ترتیب و در نهایت تولیدکنندگان داخل را بیکار می کنیم.

تولید کننده را حذف می کنی و بجای آن تولید کننده خارجی را می نشانی! در این بیست و خورده ای سال با سیاست تعدیل اقتصادی که در جامعه پیاده کردیم از اقتصاد مقاومتی دور شدیم و در این چند سال اخیر هم که نرخ ارز را ثابت نگه داشتیم سرعت زاویه گرفتمان را با اقتصاد مقاومتی بیشتر کردیم.

باید سیاست ارزی بر عکس شود. تمام آن یارانه ارزی که به کالای وارداتی تعلق می گرفت باید به کالای داخلی تعلق بگیرد.

سوال: ما در تئوری اقتصاد مقاومتی در حوزه تولید که گفتید حلقه دوم کار است چه باید بکنیم؟

تمام مواد مصرفی که از خارج وارد شود باید کشت داخلی بشود مثل همین کنجاله مرغ که قیمت مرغ را اینهمه بالا برده است. زمین های کشاورزی ما باید محصولاتی را کشت کنند که مورد نیاز خودمان باشد. این از نگاه سرمایه داری نمی شود برآورده شود و باید چهارچوب اقتصاد مقاومتی را در پیش بگیریم.

هم در قانون اساسی و هم در وصیت نامه امام بحث خود کفایی و عدم وابستگی مطرح شده است. می گوید اگر نداریم مصرف نکنیم. اگر می خواهیم مصرف کنیم خودمان تولید کنیم. این یک فکر ناب است.

اول مسائل حیاتی که شامل دارو، خوراک و پوشاک و بعد حمل و نقل عمومی. زیر ساخت های لازم برای حمل و نقل عمومی ایجاد شود همزمان باید حمل و نقل عمومی یک الگو شود تا جلوی تجمل گرایی گرفته شود.

جلوی خالی ماندن خانه ها گرفته شود. مالیات وضع کنیم که کسی حانه خالی نگه ندارد. این همه مردم بی خانه در کشور وجود دارند.

به مردم عادی باید بفهمانیم که اینکار را برای آنها و برای جلوگیری از فاجعه انجام می دهیم. به پولدار ها هم بفهمانیم اگر ایرانی هستند اجازه بدهند این سیاست ها اجرا شود. امام هم می گوید انقلاب برای همین مستضعفان و کپر نشینان و کوخ نشینان است چون اینها انقلاب کردند.

نکته دیگر این است که باید برای پیاده کردن این سیاست ها و این فرهنگ ها یارگیری کرد. روحانیون؛ هنرمندان؛ ورزشکاران، سیاستمداران، اساتید، بازاریان و هر آن کسی که ذره ای به این گفتمان آیت الله خامنه ای علاقه دارد و برای آن تلاش می کن باید شناخته شود و یک حلقه منسجم برای پیشبرد این موضوع ایجاد شود.

دقت کنید در وصیت نامه امام؛ می گوید آن کسی که پول دارد باید برود کارخانه بسازد تا اشتغال ایجادشود، باید برود خانه بسازد برای بی خانمان ها. و البته رسانه ها هم خیلی اهمیت پیدا می کنند. رادیو و تلویزیون خیلی اهمیت دار می شوند از این باب که این فرهنگ، تولید تکاپو و تلاش را آنها می توانند منتقل کنند.

روستاها دارد خالی از جمعیت می شود در حالی که رادیو و تلویزیون باید تلاش کند آنها در همانجا بمانند. اقتصاد مقاومتی در معنای واقعی کلمه را در همین روستاها که با سختی تلاش می کنند باید دید. با فقر و شرایط غیر عادی در حال تلاشند.

سوال: در بخش صنعت چه زیر ساخت های خوبی برای درآمد زایی وجود دارد؟

من فکر می کنم حدود 20 سال است که صنایع دفاعی همین طور دارند خوب کار می کنند. باید آنها را الگو قرار دهیم.

منحل کردن وزارت صنعت آسیب بزرگی به بخش صنعت وارد کرده و می کند. ما در حیطه صنعت احتیاج داریم به دو وزارت خانه؛ یکی صنایع سبک و دیگری صنایع سنگین که اول انقلاب نیز بود.

یک وزارتخانه دیگر باید ایجاد بشود به عنوان وزارت فناوری؛ در حال حاضر بحث اول و آخر فناوری است. این فناوری است که درآمد زایی و تولید ثروت می کند. گران ترین کالای دنیا در حال حاضر علم است و رساندن علم به حیطه کاربردی از طریق فناوری حاصل می شود.

وزارت روستا ها باید شکل بگیرد که مشکلات و مسائل روستا ها را باهم ببیند چون مرکز فرهنگ تولیدی و اقتصاد مقاومتی ما در روستاهایمان است.

در فضای صنعت باید تشکل هایی بوجود بیاید که اولا فضای صنعت را بشناسد و در ثانی آدم های خوب و قابل اعتماد و دلسوزی از دلش بیرون بیاید. بعد به آنها میدان بدهیم.

رابطه کارگر و کار فرما باید تغییر کند؛ نباید کارگر این طور حس بکند که کارفرما در یک طبقه دیگری از اجتماع است. مثل مدیریت جبهه. در جبهه فرمانده و زیر دست در یک مقام بودند. در اسلام که می گوید هر کسی بالاتر رود افتاده تر باید شود.

دولت حتما باید نیاز های خودش را از داخل برطرف کند. حتی کالایی که در داخل تولید نمی شود باید با کمک دولت کارخانه اش زده بشود و آن کالا داخل ایجاد شود . دلار حتما باید برای کالای وارداتی گران شود و برای این کالای داخلی ارزان باشد. این یارانه ای که به تولیدکننده خارجی می دهیم به تولید کننده داخلی بدهیم.

اگر این اتفاقات بیافتد طی 10 سال آینده بنده قول می دهم ما یک ایران صنعتی داشته باشیم بدون اینکه به هیچ یک از این کشور های غربی وابسته باشیم.

سوال: حالا در بخش صنعت اگر اجازه بدهید یک موضوع تخصصی را پیگیری کنیم و آن هم نفت است. ما تقریبا کشور تک محصولی هستیم که 80درصد درآمدمان از فروش نفت خام بدست می آید. در حیطه نفت باید چیکار کنیم؟

اقتصاد نفتی ما از این حالت فعلی باید خارج شود. ما صنایع تبدیلی پتروشیمی را باید راه اندازی کنیم و دیگر نباید نفت خام بفروشیم.
مرحله دوم این است که پتروشیمی نباید مستقیم خارج شود. محصولات پتروشیمی باید وارد چرخه صنعت شود و همین ها برای اشتغال کامل ما و برای صنعتی شدن و درآمد کشور کفایت می کند.

نه تنها نفت هیچ محصولمان را نباید مستقیم بدهیم. مواد معدنی نباید خام صادر شود.  تمام محصولات را باید تبدیل کرد حتی شده به یک بسته بندی کردن تغییر ایجاد کنیم؛ باید این کار را باید بکنیم. چرا خرما را فله‌ای بدهیم؟ دقت بکنید ما زعفران را همین طور گونی گونی می فرستیم اسپانیا؛ اسپانیایی ها بسته بندی می کنند به جهان می هند. خب این کار را خودمان انجام دهیم.

سوال: در این نقشه جامعی از اقتصاد مقاومتی که تابحال شما برای ما ترسیم کردید، تحقیق و پژوهش در چه پازلی قرار می گیرد؟

این بحث قبلا در شوروی نیز بوده است. بحث این نیست که چه نظریه جدیدی می دهید و یا چه اختراع جدیدی دارید؛ نکته مهم اینجاست که آیا این نظریه در اقتصاد واقعی بکار می آید یا خیر؟ کاربردی می شود یا خیر؟ ما یک اختراعی بکنیم که فقط بدرد خارج بخورد و برود آنجا یا مخترعین ما را می خرند می برند خارج یا همین بحث مقالات علمی ISI که ما مجاناً تولید می کنیم و می‌فرستیم برای خارجی ها. وقتی یک کالا اختراع شد حتی ساده ترین اختراع را باید برسانیم در فضای تولید. و وقتی در فضای تولید رساندیم دولت مجبور باشد از آنها استفاده کند. مردم مجاب شوند که از آنها استفاده کنند.

الان در داخل اتوبوس تولید می شود ولی شهرداری شهر تهران می رود از خارج اتوبوس می آورد چون با قیمت دلار آن ارزان تر می افتد. کشتی سازی می کنیم برای ونزئولا ولی کشتی های وزارت نفت برای نفت کشی را وارد می کنیم.

با فناوری که در دانشگاه بوجود می اید روستا ها آباد شود. وقتی روستا آباد شد دیگر هجوم روستاییان به شهرها اتفاق نمی افتد و چرخه تولیدات کشاورزی دوباره به جریان می افتد.

وزارت فناوری به همین کار می آید.تا بتواند فناوری ها را هدایت کند تا هدف کاربردی بشود و تولید نهایی برسد.

سوال: آیا نظام آموزشی هم در تحقق "اقتصاد مقاومتی" نقشی دارد؟

مسلما شاید در نگاه اول این حس نشود اما ریشه اقتصاد مقاومتی باید در محیط های آموزشی درست شود. آموزش های فعلی ما از غرب می آید و از ابتدایی تا بعد از دانشگاه فرهنگ غربی را به ما می آموزد. فرهنگی غربی چیست؟ مصرف گرایی، تجمل گرایی، ارزشمند کردن مسائل لوکس. وقتی این درس ها را به فرزندانمان می آموزیم آنها نیز خودش را با آنجا مطابقت می دهد.

از طرفی وقتی ما جوانان را مدرک گرا کردیم دیگر کسی تلاشی برای کار کردن نمی کند. این مدل آموزش فعالیت و تلاش را نابود می کند و اگر هم تلاشی می شود چند برابر آن توقع وجود دارد و به کم قانع نمی شوند. برای مثال 3 میلیون افغانی در ایران است که کار می کنند. اگر این شغل ها دست خودمان باشد که دیگر بیکاری نخواهیم داشت! درسته شغل های سختی است اما باید دید این شغل ها را انجام دادن بهتر است یا بیکار بود؟ سربار بودن؟ جوانان ما بیکارند ولی افغانی ها این کار ها را انجام می دهند. و بیکاری هم هزار نوع انحراف هم دارد که بر جامعه و خانواده هزینه تولید می کند.

دانشگاه ها باید متحول شوند هم از لحاظ محتوایی و هم از لحاظ کارکردی. دانشگاهها متناسب با محیط و کاربردی که می توانند داشته باشند تخصصی شوند. مثل دانشگاه صنعت نفت آبادان که تخصصش وابسته به محیطش هست. حالا سیستان باید همین باشد. گیلان هم همینطور؛ در جنوب رشته هایی مربوط به خرما شکل بگیرد که فناوری تولید محصولات مختلف حاصله از خرما را کشف شود و آن را به ظرفیت تجاری برساند. دانشگاههایی کاربردی! آذربایجان با انگور این کار را بکند.

در مقطع ابتدایی باید مثال هایی زده شود که مربوط به همان بافت زندگی است. آن کودک باید با هویت خودش آشنا بشود و بر اساس آن به بلوغ برسد. آن فرهنگ می شود فرهنگ تولید، ضد مفت خوری، دوری از مصرف گرایی اما اینکه فعلا وجود دارد فقط تنبلی، بی هویتی است و دوری از هویت ملی است و مصرف گرایی است.
البته آموزش به همین جا منتهی نمی شود یک بخش عمده آن هم به خانواده بر می گردد که اولین حلقه اقتصاد مقاومتی را شکل می دهد. وقتی ما می گوییم "اقتصاد خانواده" این موضوع در بحث اقتصاد سرمایه داری هیچ بحث تئوریکی ندارد. یک بحثی به عنوان مصرف کننده مطرح می شود که می گویند او حاکم است که البته در حقیقت آن نیز خیال است. مصرف کننده را با صدها هزار میلیارد دلار از دوره تحصیلیش گرفته تا زمانی که پای رادوی و تلویزیون می نشیند با انواع و اقسام برنامه ها تهییج می کنند برای مصرف و در بستر این تبلیغات یک مدل زندگی را برای خانواده شکل می دهند.

وقتی اسم خانواده تبدیل می شود به مصرف کننده؛ مصرف کننده متناسب با نیاز خودش مصرف نمی کند و برای او نیاز ایجاد می کنند. اینطور آدم ها برده سرمایه دار می شوند. سرمایه دار وقتی برای مصرف کننده نیاز ایجاد کرد، او را داخل یک سیکلی قرار می دهد که کار کند، پول دربیاورد پول را بدهد به سرمایه دار نیاز کاذب خودش را رفع کند و دوباره کار کند و این به تناوب تکرار می شود.

وقتی این به عادت تبدیل شد می بینید که کالا های تکراری خریداری می شود. وقتی می پرسی که چرا کالایی که داشتی را دوباره خریدی می گوید: این مدل جدیدتر از آن است . به معنای واقعی کلمه او معتاد مصرف می شود.

در اقتصاد مقاومتی دیگر این روند را نداریم. اقتصاد مقاومتی رفع نیاز اساسی فقط مطرح می شود. تناوب نیاز وجود ندارد. فرهنگ قناعت، و تلاش مطرح است. خانواده باید خودش تصمیم بگیرد نه اینکه سرمایه دار برایش تصمیم بگیرد. مثل خانواده های روستایی که در گذشته همه چیزی که نیاز داشت را خودش تولید می کرد. خواسته هایش را محدود می کند به نسبتی که تولید می تواند کند؛ پس این آدم مقاوم تر نیز می شود و نمی شود او را تحت تاثیر قرار داد.

این اقتصاد مقاومتی که الگوی آن از قبل بوده است در تمام خانواده ها؛ باید فقط آن را نشان بدهیم که مثلا روستایی ها چه شکلی زندگی می کنند؛ به صورت افتخار آمیز و سرافراز و بعد نشان بدهیم  که فقر ظاهری معنادار نیست؛ آرامش آنها را ببینیم چه شکلی است و بعد تقویت کنیم و به هر خانواده شهری بگوییم که  چکار کنید که شما  نیازمندیتان برطرف شود؛ پس از خانواده ها بخواهیم از خودشان دفاع کنند این بهتر است. اقتصاد مقاومتی از افزایش هویت خانواده، که عشق و ساده زیستن است شروع می شود.