سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ سیاسی فرهنگی پاتک

روایت حسن روحانی از روزهای \پیکان سواری دولت خاتمی\ و دلتنگی برا

    نظر

 حسن روحانی مسئول اسبق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران که چندی پیش در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد از مذاکرات سعد آباد به عنوان یک افتخار یاد کرده بود، اخیرا با ماهنامه مهرنامه نشریه ای که مطالبات جریان شبه روشنفکری در زمینه علوم انسانی را دنبال می کند، سخن گفته است.

حسن روحانی سعدآباد
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، روحانی در گفت‌وگو با مهرنامه به مسائلی چون بحث فتوای رهبر انقلاب در استفاده از سلاح هسته‌ای، راه‌اندازی نیروگاه اصفهان، بحث مذاکره با آمریکا و کارشکنی اسرائیل و اعراب در پرونده هسته‌ای ایران پرداخته ‌است.
روحانی در این گفت‌و‌گو درخصوص چگونگی کناره‌گیری‌ از دبیری شورای عالی امنیت گفته است: 15 خرداد 84 خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و از ایشان خواستم که از دبیری شورای عالی امنیت ملی کناره‌گیری کنم. به ایشان گفتم من در دولت آقای هاشمی اگر توانستم کار کنم به این علت بود که بین من و آقای هاشمی اعتماد صد در صد بود. در دولت آقای خاتمی نیز در روزهای اول اعتمادی بالای 90 درصدی وجود داشت و خیلی زود اعتماد ایشان به من صد درصدی شد. آقای خاتمی نمی‌آمد به من بگوید که داری چکار می‌کنی با کی مذاکره کردی، چی گفتی. چرا این کار را نکردی و چرا این کار را کردی. اعتماد صد درصدی داشت.

مسئول اسبق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران که به سیاست کرنش در برابر خواسته های غربی معروف شده است، دوباره به این ادعا اعتراف می کند و می گوید: اصولاً تصمیم نظام این بود که ما با آمریکا مذاکره‌ای نداشته باشیم. این یک تصمیم بود. بنابراین خود به خود آمریکا از گزینه‌های ما کنار گذاشته شد.
وی که مذاکره با آمریکا را بنز سواری می داند در ادامه گفته است: من همان ایام نیز در مصاحبه‌ای گفتم که ما بین دوچرخه و پیکان و بنز باید یکی را انتخاب می‌کردیم. خوب تصمیم بر این بود که ما بنز سوار نشویم. پس ما ماندیم و پیکان و دوچرخه. بنز آمریکا بود. پیکان اروپا بود و دوچرخه نیز کشورهای غیرمتعهد بودند. پس ما پیکان سوار شدیم.

اظهارات روحانی مبنی بر بنزسواری خواندن مذاکره با آمریکا در حالی این روزها از سوی وی مطرح می شود که چندی پیش نیز هاشمی رفسنجانی بر مذاکراه با آمریکا تاکید کرده بود که این اقدام با واکنش دانشجویان مواجه شده بود. هاشمی مدعی شده بود "در سالهای آخر حیات امام(ره)" معتقد بوده است که عدم رابطه با آمریکا "قابل تداوم نیست"(!)
جالب اینکه وی مقدمات مذاکراه با بوش را نیز فراهم آورده و با ذکر خاطره ای می گوید: حتا یک بار نیز آقای البرادعی به واشنگتن رفته بود و بعد از آنجا برگشت و به من تلفن کرد. فروردین 83 بود. گفت که می‌خواهم به تهران بیایم. خیلی سریع آمد. تعجب کردم چرا با این عجله به ایران آمده. ظاهر کار این بود که برای مسایل خودمان و ادامه کار آژانس به ایران آمده است اما بعد به من گفت که می‌خواهم خصوصی با شما صحبت کنم. در آن جلسه خصوصی گفت من هفته پیش آمریکا بودم. به بوش گفتم شما هم بیایید وارد مذاکرات هسته‌ای بشوید تا این مسأله هسته‌ای ایران حل و فصل شود. بوش در جواب گفت که چرا مسأله هسته‌ای؟ چرا ما تمام مسایل بین خودمان را حل نکنیم؟ بوش در ادامه گفته بود من خیلی آشنا نیستم که در ایران قدرت‌های مطرح چه کسانی هستند ولی یک نفر با اختیار تام از ایران به آمریکا بیاید. از طرف آمریکا نیز خودم مذاکره می‌کنم تا همه مسایل خودمان را بگذاریم روی میز و تمام کنیم. چرا ما باید اختلاف داشته باشیم و مسایل ما لاینحل بماند. البرادعی به من گفت الان فرصت بسیار خوبی پیش آمده و آمریکایی‌ها پاپیش گذاشتند و داوطلب هستند. یک نفر نیز از ایران با اختیار تام برود آنجا و تمام کنید این مسایل را. بالاخره در منطقه نیز این همه مشکلات وجود دارد که حل مسایل منطقه در گرو حل مسایل شما با آمریکاست.


روحانی در بخش دیگری از سخنان خود به غرب محوری تیم مذاکره کننده آن زمان اعتراف کرده و می گوید: اما اینکه در پرونده هسته‌ای، ما غرب را کلاً کنار بگذاریم و بگوییم با چین و روسیه به حل و فصل نهایی می‌رسیم، این چیزی نبود که در محاسبات ما قابل قبول باشد. ما می‌گفتیم که باید از روس و چین حداکثر استفاده را ببریم بالاخره آنها نقش دارند. اما می‌گفتیم باید از سه کشور اروپایی نیز استفاده کنیم تا به سامان برسیم.
وی در واکنش به اینکه دولت آقای خاتمی و هاشمی در امر هسته‌ای خیلی تفاوت رفتار نداشتند، با تایید این مطلب می گوید: بله. در بسیاری از مسایل نظرات واحدی داشتند. همان فکری که آقای هاشمی نسبت به روابط با دنیا داشت، آقای خاتمی نیز همان فکر و برنامه را داشت. این دولت‌ها در این جهت تفاوتی نداشتند. اما دولت نهم کاملاً رفتارش با دولت‌های گذشته متفاوت بود.
گفتنی است حسن روحانی 2 آبان سال گذشته نیز با روزنامه اعتماد مصاحبه کرد و از مذاکرات کاخ سعد آباد به عنوان یکی از افتخارات پرونده هسته ای دوران آقای خاتمی نام برد و گفت چون پرونده ما به شورای امنیت نرفت، این برد است و به این می گویند دیپلماسی!
این اظهارات آن روز با واکنش کارشناسان مواجه شد تا جائی که یکی از کارشناسان بین المللی در این باره گفت: اگر نرفتن پرونده به شورای امنیت افتخار است شاه هم می تواند افتخار کند که در دوران 37 ساله من یک بار هم پرونده به شورای امنیت نرفت.