سلام داداش
1- ايشالا اين وب ديگه مال خودت بمونه.(شوخي)
2- شايد هيچکس اندازه ي من اين حرفتو درک نمي کنه.
چون بعد از سفر آقا به فارس زندگيمو برا اين قصه دادم و تا مرز اخراج و تبعيد به واحدديگه رفتم.
يادمه سه روز عليه مديريت مرکزي دانشگاه تجمع کرديم و ده متر طومار جمع کرديم اما همون وقت متهم شديم به تندروي و از بسيج اخراج. همون رفتاراي مسئوليني حزب اللهي امروز خيليا رو دلسرد کرده.
برادر به جد مطمئنم تا حداقل چند سال آينده هيچ جريانن دانشجويي به قوت و شور و مطالبه گري اون زمان اتفاق نمي افته يادمه اون زمان تحليل مسئولين حول محور جرايانات ما بود و رو شهر هم تاثير داشتيم. اما اينقد ر تشکل ها رو دولتي کردن و ارتباط زدند و وابسته شدند و محدود شدند که الان شده اين.
مشکل امروز ما نداشتن استقلال و ترس از استقلاله چون اينقدر هزينش بالا رفته که کسي جرات نداره نزديک فعاليتهاي پرسشگرانه بره.
3- اينا رو به عدم فهم صحيح، نداشتن مطالعه، سياسي شدن و ... اضافه کن.
اميدوارم امسال يا سال بعد دوباره دانشجو بشم و تو يه فضاي کوچکتر دوباره اون روزا رو درک کنم.
البته هنوز هم تا شما هستي و امثال شما اميد هست.
موفق باشيد