چرا کاسه چه کنم چه کنم بدست گرفته ایم ؟؟!!
بسیاری از بچه مذهبی ها در جامعه دچار سرگردانی اند . بعضی ها در حوزه ای خاص وارد می شوند و بعد از گذشت زمان کوتاهی آن حوزه را رها کرده و به قسمت دیگری رو می آورند . از این شاخه به آن شاخه می پرند . در دانشگاه فعال نیستند ، در مسجد محل غوغا می کنند . از لحاظ علمی کم می آورند از لحاظ سیاسی فعال اند . کاریکاتوری عمل می کنند و عمل می کنیم .
مشکل ما در حوزه عمل ، ندانسته ها نیست . ما به دانسته ها عمل نمی کنیم. ندانسته ها به خودی خود مانع بزرگی برای ما نیست .
ما یاد نگرفته ایم که باید شناخت را از طریق عمل بدست آورد. مشکل ما زیاد حرف زدن است . مشکل خالی بندی است . اصلا به مقدار حرف هایی که می زنیم عمل نمی کنیم . مشکل ما خود ماییم و نه هیچ چیز و هیچ کس دیگر .
چرا ماها به جایی نمی رسیم ؟ چون اهل عمل نیستیم . کمتر دوستی را دیده ام که روزه ی مستحبی بگیرد . در اردو ها کمتر کسی را دیده ام که اهل نماز شب باشد . کمتر کسی را دیده ام که کلام عمیقی از قلبش بجوشد . کمتر کسی را دیده ام که در برهه های حساس کاری و تحصیلی دو رکعت نماز بخواند و مثل شهید محسن وزوایی در شب عملیات فتح المبین راه خود را پیدا کند . چرا مس وجود ما برونسی نمی شود؟ جواب بسیار ساده ای دارد ؛ چون اهل عمل نیستیم !
چرا ماها متحیریم ؟ چون به صرف صورت قناعت کرده ایم . ناخودآگاه ریا کار شده ایم . اگر به من اجازه بدهند بسیاری از سیره ی شهدا را نقل می کنم اما دریغ از یک ذره عمل .
ما به علم منهای عمل اصالت دادیم که به این جا رسیدیم . اگر امروز در دور و تسلسل سیرهای مطالعاتی مانده ایم برای این است که تا به حال حتی به یکی ار کتب شهید مطهری و ... به صورت کامل عمل نکرده ایم . به قطر دانسته ها اگر بدون عمل اضافه کنیم نه تنها بال نمی شود بلکه می شود وبال .
مشکل از ندانسته ها نیست . ضعف ما از دانسته ها است . البته گفتن یک نکته هم لازم است که عمل بدون شناخت هم به درد نمی خورد . و نمی شود بدون کفی از شناخت به حوزه عمل رسید . ایمان (شناخت عمیق قلبی) منهای عمل و عمل منهای ایمان هر دو مذموم است . خدا به ما توفیق عمل به تعالیم بدهد .