تنها تر از قبل شده ام ...
از راهیان تازه برگشته ام . اما خدا کند از راه شهدا هیچ وقت برنگردم . قبل از این که به راهیان نور بروم دلم سنگینی می کرد اما به والله الان بیشتر سنگینی می کند . اگر قبلا کسی احساسم را نمی فهمید الان دیگر کسی حرفم را هم نمی فهمد . تنها تر از قبل شده ام . قبلا نفس هایم در شهر به شماره می افتاد الان ضربان قلبم به شماره افتاده است.
آه ای لحظه ها سکوتم را بشکنید . دلم خراب است . بی قرار است . قراری که نشد سهم دلم . قرار بود جلا بگیرم ، غبار گرفتم . از مردان آسمانی شنیدم ، من کجا و آسمانت کجا؟
هر چه کردم در شلمچه ذره ای خاک برای روز های مبادا از زمین بردارم ، رویم نشد . شش ساعت کنار 25 شهید گمنام تازه تفحص شده ی معراج شهدا در اهواز بودم دلم شفا نگرفت . خشم شب پادگان میشداغ با توپ های 135 میلیمتری اش هم نتوانست دلم را از خواب بیدار کند . خاک نشین شدم اما خاکی نشدم . بیایید برای دل هایمان دعا کنیم .
کسی دیگر حرف هایم را نمی فهمد . تنها تر از قبل شده ام .... تنها در مقابل تن ها .