سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ سیاسی فرهنگی پاتک

نامه فعالان فرهنگی و هنری خطاب به آیتالله طبسی درباره مستند میلی

    نظر

 به گزارش خبرگزاری فارس در پی انتشار اخبار درباره ساخت مستندی با عنوان «زلال بی‌انتها» توسط آستان قدس رضوی با بودجه‌ای کلان، جمعی از هنرمندان و فعالان فرهنگی و رسانه‌ای خطاب به آیت‌الله طبسی درخصوص روند تولید این مستند نامه‌ای منتشر کردند.

متن این نامه به شرح زیر است:

باسمه تعالی

هیچ شخص یا نهادى نمی‌تواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد./ رهبر معظم انقلاب اسلامی/ 10 اردیبهشت 1380

حضرت آیت‌الله واعظ طبسی

تولیت محترم آستان قدس رضوی

سلام علیکم و رحمة الله

با تقدیم احترام، مدتی بود که اخباری مبنی بر واگذاری تولید مستندی در اماکن متبرکه رضوی به یکی از بازیگران به گوش می‌رسید؛ اما از آنجا که استناد به شنیده‌ها چندان معقول نیست توجه زیادی بدان نشد. تا اینکه در روز شنبه بیست و یکم مرداد مصاحبه‌ای از خانم سحر ریحانی در سایت رسانه قانون منتشر شد که ابهامات جدی و فراوانی را به وجود آورد. بازیگر مذکور دو روز بعد صرفاً بخشی از این مصاحبه را در خصوص مبلغ پروژه تکذیب نمود (و عملاً دیگر بخشها را تأیید کرد). از آنجایی که این مصاحبه حاوی نکات مبهم و سؤال برانگیز متعددی است، بهتر دیده شد تا سؤالات و ابهامات با حضرت‌عالی در میان گذاشته شود.

الف ـ در چنین پروژه‌هایی هزینه‌ها بستگی مستقیم به کیفیت و کمیت کار و تجهیزات مورد استفاده دارد. بنابراین پرداختن به مبلغ در چنین حالتی مصداق قول به غیر علم است. اما این مهم است که فرآیند انعقاد قرارداد چگونه بوده است.

نامبرده در تکذیبیه مورد اشاره در خصوص قرارداد مدعی شده است که: «پس از استعلام‌های متعدد و بر اساس پائین‌ترین رقم پیشنهادی به اینجانب واگذار گردید». طبعاً نمی‌توان به صرف پایین بودن رقم، تولید اثری هنری را به فردی سپرد. چه مزیت و مؤلفه‌ای باعث ترجیح این خانم بازیگر که حتی کمترین سابقه کارگردانی و یا تهیه‌کنندگی نداشته، بر دیگر هنرمندان شده است؟ چطور یک بازیگر نه چندان معتبر و مشهور که به اعتراف خودش خیلی ناپخته وارد این حرفه شده است، صرفاً به خاطر اهداء مدال المپیاد ریاضی به آستان قدس تهیه‌کنندگی پروژه باعظمتی درباره وجوهات و موقوفات رضوی را بر عهده می‌گیرد؟ وی شخصاً اعتراف نموده است که: «خود من آخرش نفهمیدم این فیلم داستانی بود یا مستند. نفهمیدم چه از آب درآمد.»

ب ـ بسیاری از هنرمندان ملی و خراسانی و حتی عوامل صدا و سیما خاطرات تلخی از کار در حیطه اماکن مقدسه دارند. بارها طی تولید پروژه‌هایی که بعضاً به سفارش خود آستان قدس بوده است، ورود و استقرار تجهیزات به بن‌بست خورده است و گاهی با آنها برخوردهای بسیار زننده‌ای صورت پذیرفته است. حال چگونه می‌شود که محوطه ضریح برای این خانم قرق می‌شود؟ آیا دیگر افراد هم می‌توانند به این راحتی در حرم عکاسی و فیلم‌برداری کنند (حتی بدون ایجاد محدودیت و یا مسدود نمودن جایی)؟ لازم است چه فرآیندی طی شود تا چنین همکاری‌های بی‌نظیری صورت پذیرد؟ اعلام شفاف این فرآیند می‌تواند دل بسیاری از هنرمندان ارادتمند به ساحت قدسی حضرت امام رضا علیه‌السلام را شاد نماید. بسیاری از کارگردانان معتبر ملی در حوزه سینما و مستند مایل‌اند حتی بدون دریافت هزینه برای امام رئوف فیلم بسازند. در چنین شرایطی چه عامل یا عوامل ناشناخته‌ای باعث این سطح از همکاری بی‌سابقه با یک تازه‌کار می‌شود؟

ج ـ یکی از سؤالات بی‌پاسخ و ابهامات جدی پس از مطالعه مصاحبه خانم ریحانی، نقش آقای مصطفی طبسی در آستان قدس رضوی است. جایگاه ایشان دقیقاً چیست و بر اساس چه مسئولیت و اختیاراتی می‌توانند چنین پشتیبانی قوی و بی‌سابقه‌ای را از تولید این مستند انجام دهند؟ آیا حضور پررنگ ایشان صرفاً به خاطر انتساب به حضرت‌عالی است و یا اینکه مسئولیت رسمی، تخصص و توانمندی خاصی در این زمینه دارند؟

اصولاً در این بین جایگاه عنوان پرطمطراق «شورای عالی فرهنگی آستان قدس» چیست و این شورا چه نقش مباشرتی و یا نظارتی در این پروژه عظیم هنری داشته است؟

د ـ خانم ریحانی در مصاحبه خود در خصوص پیشنهاد و انجام حمایت شخص تولیت آستان قدس از خودش (در خصوص آرزوی داشتن دفتر تولید و پولدار بودن)، مطالبی را مطرح می‌سازد که سرشار از ابهام و سؤال و به شدت شگفت‌انگیز است و سناریوی فیلمهای هندی را به ذهن متبادر می‌سازد. وی اظهار می‌دارد که با بودجه عظیم آستان قدس وارد کار تولید شده است. آیا چنین فرصتی به دیگر استعدادهای هنری (از جمله جوانان هنرمند و مستعد خراسانی) داده می‌شود؟ بر اساس کدام مزیت و یا معیاری این شخص خاص مشمول چنین الطاف کریمانه‌ای شده است؟ علاقه‌مندان به کار هنری و البته ارادتمند به ساحت قدس رضوی، چگونه و از چه مسیری می‌توانند بر سر سفره احسان مسئولان آستان قدس رضوی بنشینند؟ این خانم هنرپیشه چه توانمندی داشته که آستان قدس حاضر شده است برای تجهیز دفتر ایشان بهترین امکانات را خریداری نماید؟

سؤال اساسی‌تر اینکه علی‌رغم تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب مبنی بر ضرورت تقویت و حمایت هنرمندان متعهد به اسلام و انقلاب اسلامی، کوتاهی در حمایت از هنرمندان جوان، متعهد و معتقد استان و در مقابل حمایت از شخصی که به اعتراف خودش مذهبی نیست چه مفهوم و معنایی دارد؟ این تعارض با منویات صریح رهبر معظم انقلاب چه توجیهی دارد؟ نسبت آستان قدس با گفتمان فرهنگی و هنری رهبر معظم انقلاب چیست؟

آستان قدس چه برنامه مشخص و مدونی برای فرهنگ و ادب و هنر خراسان به ویژه مشهد به عنوان یکی از مهم‌ترین قطبهای فرهنگی مذهبی دارد و ارتباط این‌گونه اقدامات با این برنامه چیست؟ قطبی که هم‌اکنون نیز ظرفیت تبدیل به مرکز فرهنگی، هنری و رسانه‌ای در منطقه را دارد.

هـ ـ آنچه درباره چگونگی شروع کار، فرآیند انجام آن و گسترش پروژه در این مصاحبه آمده است، پر از ابهام و نشان‌دهنده بی‌برنامگی مفرط است. آیا چنین عملکرد پر سؤال و ابهامی که ذکر آن در بندهای قبلی رفت مصداق «مدیریت اسلامی» است، که آستان قدس رضوی داعیه‌دار آن است؟

و ـ خانم ریحانی در جایی می‌گوید: «این را هم بگویم که اگر من ساکن مشهد بودم و بزرگ‌تری مانند تولیت آستان بالای سرم بود مطمئن باشید که من الان در «ونکوور» درس می‌خواندم و حداقل جزو اعضای ناسا بودم»! این سخنان بی‌ربط و البته توهین‌آمیز، افق دید و سطح نگرش وی را به روشنی مشخص می‌سازد. این خانم در جایی قیاس به نفس می‌کند و خطاب به مصاحبه‌کننده می‌گوید: «من اصلا آدمی مذهبی نیستم. یکی هستم مثل خود شما. مثل همه دخترهای بیست و هفت هشت‌ ساله تهرانی.» چگونه می‌شود کسی که به اعتراف خودش مذهبی نیست کار مذهبی بسازد؟ در حوزه فرهنگ، مذهب و باورها و در مرحله بعد فرهنگ‌سازی، تبلیغ و ترویج آنها، «ایمان به پیام مورد نظر» اصل اول است. «از کوزه همان برون تراود که در اوست».

دردناک‌ترین و مهم‌ترین بخش ماجرا همین‌جاست. وقتی اثری توسط شخص یا اشخاصی تولید شود که دغدغه‌ای درباره آن ندارند، در نگاهی خوشبینانه ما با یک اثر خنثی مواجه خواهیم بود. در نگاهی واقع‌بینانه‌تر این احتمال جدی وجود دارد که چنین اثری، کاری اشرافی، روشنفکرمآب و بی‌درد باشد و حتی اینکه به صورت آگاهانه و یا ناخودآگاه لایه‌های پیدا و پنهان اثر درگیر انحرافات مختلفی از قبیل عرفانهای کاذب و نگاه لوکس، تزئینی و سکولار و فردگرایانه به دین شود. طبعاً پس از پخش این مستند می‌توان این احتمال را راستی‌آزمایی نمود.

ز ـ این توقع وجود دارد که آستان قدس رضوی به صورت جدی و رسمی پاسخگویی در برابر پرسشها و مطالبات مردمی را رویه جاری خود قرار دهد. پاسخ به ابهامات موجود درباره تولید این مستند می‌تواند آغازی بر این حرکت باشد.

ح ـ اگر حضرت‌عالی در سالیان دراز مدیریت آستان قدس رضوی، همچون پیش از انقلاب دیدار و ارتباط مستمر با جوانان مؤمن و انقلابی را رویه خود قرار می‌دادید و از آنان و توانمندیهای بی‌نظیرشان آگاه می‌بودید، شاید اکنون هیچ‌گاه حاضر نمی‌شدید تولید چنین آثاری را به هر کسی بسپارید.

ط ـ با توجه به اینکه عملکردهای سلیقه‌ای، کارشناسی‌نشده و بعضاً دارای نتیجه معکوس در حوزه فعالیتهای فرهنگی آستان قدس تبدیل به رویه شده، محدود به این مورد خاص نبوده و مسبوق به سابقه‌ای مکرر است، از نهادهای نظارتی همچون سازمان بازرسی کل کشور درخواست داریم تا به حوزه فرهنگی آستان قدس ورود نموده و آن را مورد کنکاش و بررسی جدی قرار دهند.

ی ـ در نهایت منتظر رونمایی از این اثر هنری برای عموم مردم هستیم؛ طبعاً در آن زمان می‌توان درباره وجوه فنی و هنری و کیفیت آن قضاوت منطقی داشت.

در پایان ضمن عذرخواهی از تصدیع وقت، از توجه شما سپاسگزاریم.

 

امضاکنندگان

تشکل‌ها:

مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس

جنبش عدالتخواه دانشجویی

مؤسسه فرهنگی نرم‌افزاری آرمان

نهضت مردمی پوسترهای عاشورا

بنیاد فرهنگی اسلام ناب

کانون فرهنگی یادگاران امام(ره)

 

شخصیت‌های فرهنگی و اجتماعی:

حجت‌الاسلام اسماعیل صرافیان

حجت‌الاسلام علیرضا جهانشاهی/ طلبه عدالتخواه سیرجانی

خلیل موحدی/ فعال فرهنگی

علی سهیلی/ فعال فرهنگی

علیرضا دلبریان/ فعال فرهنگی، راوی سیره یاران شهید

هادی آجیلی/ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، حوزه فرهنگ و رسانه

 

مستندسازان:

سید سلیم غفوری/ مستندساز

محمدمهدی خالقی/ فیلمنامه‌نویس، مستندساز و برگزیده جشنواره فیلم عمار

محمدرضا دهشیری/ مستندساز و برگزیده جشنواره فیلم عمار

یاسر عرب/ مستندساز و برگزیده جشنواره فیلم عمار

هادی حاجتمند/ فیلمساز

مهدی مختاری/ مستندساز و پژوهشگر

محسن اسلام‌زاده/ مستندساز

سید محسن اصغرزاده/ مستندساز

محمدصالح نوروزنژاد/ مستندساز

مهدی عوض‌زاده/ مستندساز

یاسر قدسی/ نویسنده و مستندساز

داوود مرادیان/ عکاس و مستندساز

 

هنرمندان و فعالان فرهنگی و رسانه‌ای:

محمدحسین بدری/ روزنامه‌نگار و سردبیر ماهنامه داستان

رضا زاده‌محمدی/ روزنامه‌نگار و برگزیده جشنواره مطبوعات

محسن مهدیان/ فعال رسانه‌ای

مجید عسگری/ مدیر و فعال فرهنگی

مهدی ابوالقاسمی/ مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد

روح‌الله ایزدخواه/ فعال فرهنگی در حوزه اقتصاد

امیر جلیلی‌نژاد/ فعال رسانه‌ای

حامد معدولیت/ عکاس، طراح گرافیک، مدیر هنری

سید محمدرضا میری/ گرافیست، فیلمساز و فعال فرهنگی

امیر سعادتی/ روزنامه‌نگار و فعال فرهنگی

مهدی خوجگی/ فعال فرهنگی

مرتضی سعیدی‌زاده/ فعال فرهنگی

احمدمنصوب/ نقاش، گرافیست، عکاس

حمید سبحانی/ عکاس و فیلمساز

مجید شعرباف/ فعال فرهنگی

سعید سلمانی/ فعال فرهنگی و فضای مجازی

سید مصطفی خاتمی/ وبلاگ‌نویس و فعال فرهنگی

مصطفی معمی‌وند/ طراح گرافیک فرهنگی و مذهبی، مشاور و مدیر هنری

حمیدرضا شکیبانیا/ برنامه‌نویس و طراح صفحات وب

محمد افشار/ طراح گرافیک

حسام قوام/ فعال فرهنگی و مدیر موسسه صراط الحق

عباس نظری/ گرافیست

سید مهدی حسینی/ فعال فرهنگی

مصطفی دلبریان/ معمار، عکاس و طراح گرافیگ

احسان مینایی‌راد/ فعال فرهنگی

حسن سلطانی/ پژوهشگر تاریخ شفاهی

سمیه وظیفه‌خواه خیری/ روزنامه نگار

میثم مهدیار/ فعال رسانه‌ای

محسن حسام مظاهری/ پژوهشگر و سردبیر دوماهنامه هابیل

حسام‌الدین جدی/ عکاس، گرافیست و فعال فرهنگی

علیرضا ضرابی گل خطمی/ گرافیست

مهدی عشقی رضوانی/ تولیدکننده رسانه‌های دیجیتال

مریم قربان‌زاده/ نویسنده

زینب باقری/ نویسنده

رقیه فاضل/ فعال فرهنگی

هادی کافی/ روزنامه‌نگار

ابراهیم ابوذری/ فعال فرهنگی و رسانه‌ای

حسین رسولی/ طلبه و فعال رسانه‌ای

مهدی احمدی محصل/ مدیر کانون فرهنگی طاها

حمید قربان‌پور/ طراح و گرافیست

حامد امامی گردفرامرزی/ گرافیست و فعال فرهنگی

علی اللهیاری/ فعال فرهنگی و رسانه‌ای

محمد ولیان‌پور/ فعال فرهنگی و رسانه‌ای

مصطفی لشکری/ روزنامه‌نگار

هادی ذالکی/ روزنامه‌نگار

مهدی درویشی/ فعال فرهنگی


دلنوشتههای شیرازیها در روز قدس ثبت شد

    نظر

همزمان با برپایی راهپیمائی روز جهانی قدس دل‌نوشته‌های مردم شیراز در حمایت از مردم فلسطین و انزجار از اعمال مذبوحانه رژیم اشغال‌گر و جعلی اسرائیل ثبت شد.خبرگزاری فارس: دل‌نوشته‌های شیرازی‌ها در روز قدس ثبت شد

این دل‌نوشته‌ها بر روی پارچه‌ای سفید که اعضای کانون تخصصی همایش‌ها و مناسبت‌های استان فارس آن را حمل می‌کردند، ثبت شد و جملاتی از جمله "مرگ بر آمریگا"، "مرگ بر اسرائیل"، "روز قدس روز بیداری امت اسلامی است"، "تنها یک قدرم به پیروزی مانده" و "القدس لنا" به چشم می‌خورد.

همچنین کانون فرهنگی هنری آرمان‌شهر مهدوی به عنوان کانون تخصصی مهدویت استان فارس نیز نماد شیطان‌پرستی را در مسیر راهپیمایی روز قدس به آتش کشید تا خط بطلانی بر اندیشه‌های موهوم و شوم این فرقه و آگاهی‌بخشی برای جوانان شرکت کننده در راهپیمایی روز قدس باشد.


قدرت دفاعی ایران قدرت شیطانی آمریکا را در خاورمیانه مهار کرده اس

حجت الاسلام محمدحسن ابوترابی‌فرد امروز در جمع راهپیمایی‌کنندگان تبریز با بیان اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در 33 سال قبل نخستین جرقه را در دنیا زد، اظهار کرد: مقاومت ملت ایران در سال‌های پس از انقلاب در برابر استکبار جهانی و توطئه‌های آنان عزت و عظمت را برای ملت اسلام هموار کرد و ایستادگی ملت ایران در برابر استکبار  راه را برای بیداری و تغییر حرکت اسلام مساعد کرد.

 

خبرگزاری فارس: قدرت دفاعی ایران قدرت شیطانی آمریکا را در خاورمیانه مهار کرده است

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: همچنین پیروزی مقاومت لبنان، فرزند مشروع انقلاب اسلامی ترجمه شعارها و آرمان‌های عزت‌بخش امام بزرگوار است.

وی با بیان اینکه مقاومت غزه فرزند مقاومت لبنان و مقاومت لبنان فرزند مشروع مقاومت ملت ایران است، ادامه داد: رژیم غاصب صهیونیستی که تحت حمایت کشورهای خائن عرب و استکبار قرار دارد در مقابل حزب‌الله لبنان شکست خورد و این امر مسلمانان منطقه را به حرکت‌های انقلابی امیدوار کرد.

ابوترابی با تاکید بر اینکه بیداری اسلامی و شکل‌گیری مقاومت اسلامی ثمره حرکت مردم ایران اسلامی است، خاطرنشان کرد: امام این واقعیت را برای نخستین بار مطرح کرد که مسئله فلسطین تنها مسئله جهان عرب و فلسطین نیست بلکه مسئله اول دنیای اسلام و آحاد ملت اسلام در سراسر دنیا و جهان است.

ابوترابی‌فرد همچنین اظهار کرد: استکبار تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا با اعمال فشار و تحریم علیه ایران به اهداف شوم خود در منطقه دست یابد، ولی هوشیاری ملت ایران مانع دستیابی آنها به این اهداف می‌شود.

وی با بیان اینکه ایران در حال حاضر از یک قدرت دفاعی برتر در منطقه و صحنه جهانی برخوردار است، گفت: قدرت دفاعی ایران قدرت شیطانی آمریکا را در خاورمیانه مهار کرده است.

نایب رئیس مجلس با بیان اینکه نظام جمهوری اسلامی در حال حاضر به عنوان بزرگ‌ترین قدرت سیاسی کشور در جهان نقش ایفا می‌کند، افزود: تمام حرکت‌های کشور ریشه در توسعه علمی کشور دارد و باید کاروان علمی کشور با قدرت و شتاب به حرکت خود ادامه دهد.

وی گفت: امروز ملت مسلمان ایران باید تمام تلاش خود را به کار گیرد تا به عنوان قدرت سیاسی و اقتصادی در عرصه جهانی مطرح باشد و برای رسیدن به این هدف باید در مسیر علم و دانش تلاش بیشتر شود.

حجت اسلام ابوترابی فرد خاطرنشان کرد: ما باید با استفاده از توان علمی و نعمت‌های خدادادی خود به قدرت بزرگ اقتصادی در جهان تبدیل شویم.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین  با تسلیت به مردم غیور آذربایجان به خاطر جان باختگان در زلزله شهرستان های اهر، ورزقان و هریس اظهار کرد: آذربایجان را با وفاداری به اسلام، ائمه، امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب می‌شناسند و این خطه تکیه گاه قدرتمند رهبری و امت اسلام است و باید همانند گذشته در مسیر پیشرفت ایران اسلامی پیشرو باشد.

وی همچنین از مسئولان خواست تا قبل از رسیدن فصل سرما که در این منطقه زودتر از دیگر مناطق کشور اتفاق می‌افتد نسبت به اسکان زلزله‌زِدگان اقدام کنند.


آدم رسما خائن از کشور خارج می شود بعد با مطلب انتقادی یک وبلاگ ن

    نظر

انتقاد حجت الاسلام انجوی نژاد از برخورد تند قضایی با وبلاگ نویسان+صوت

مدعی العموم؛ مدعی برادرش است

حجت الاسلام انجوی نژاد در سخنرانی مراسم احیاء شب 21 رمضان در حسینیه سید الشهداء (ع) شیراز با انتقاد از برخورد تند با وبلاگ نویسان گفت: جوان اگر به سمت انتقاد نرود که در مملکت مشکل بوجود می آید چرا که بزرگترها و میانسال ها در این طور مسائل به محافظه کاری می پردازند.

دانلود صوت سخنرانی

وی با اظهار این مطلب که البته جوانان هم طبق سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری باید اخلاقی وارد این مباحث شوند افزود: بنا بر همین فرمایشات هم هست که اگر جوان در این خصوص تند هم رفت نباید با او برخورد چکشی کرد باید برای او توضیح داد ، رهبری می فرمایند تندروی جوان را درک کنید ، نه این که برخورد تند قضایی کنید.
وی گفت: از این مسئله خیلی خوشحال می شویم که در بحث سیاسی ما امنیت برای تهمت زدن نباشد و هر که هر چه خواست ننویسد ، آبروی مردم را نبرد ، تهمت نزند و خوشحال تریم که قوه قضاییه ما با اینطور موارد برخورد کند اما همانطور که عدل عدل است ظلم علی السویه هم عدل است ، همانطور که قوه قضاییه این موارد برخورد می کند باید با همه موارد این چنینی برخورد کند که : گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند.
اما وقتی با هر کسی پشتبانی ندارد برخورد می شود که آقا مثلا شما به فلان آدم توهین کردی ، الان که خیلی ها دارند توهین میکنند خب برو همه را بگیر.
مسئول کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز گفت : بنده با توهین موافق نیستم ولی با این طور برخورد هم مخالف ام ، و این که روی بعضی اشخاص حساسیت است ممکن است بعضی جاها سوء تعبیر بشود که فکر کنند ما برایمان تهمت مهم نیست تهم خورنده مهم است.
وی افزود:الان متاسفانه خیلی بزرگتر از این جرمها دارد اتفاق می افتد ، آدمهای رسما جاسوس و رسما خائن هر وقت دوست دارند از کشور خارج می شوند ، تحت هیچ تعقیب قضایی ای معلوم نیست باشند ، بعد یک آدمی در یک وبلاگ یک مطلبی نوشته ، خب نباید این طور برخورد تند شود که! باید در مبارزه با جرم اهم فی الاهم کنیم ، بله اینها در رده های آخرند که باید توصیه کنی که عزیزم این کار شما درست نیست ، شما اشراف نداشتی اشتباه نوشتی، همین و تمام .
اگر قرار باشد این مدل آدمها بروند زندان که باید یک اتوبوس بیاورید بگذارید دم در این حسینیه و بنده و نصف این جمعیت هم باید بیاییم زندان .
وی در پایان این بخش از سخنانش گفت: من متواضعانه عرض میکنم : با این طور برخورد ها بعضی وقتها انسان احساس می کند و سوء برداشت می شود که به جای این که بخواهد مدعی العموم باشد مدعی برادرش است.(روایت)

دیدار جمعی از جوانان شیراز با خانواده شهید روزیطلب

    نظر

در پی صدور حکم چهار ماه حبس تعزیری محمد حسن روزی طلب از سوی قوه قضاییه جمعی از جوانان فعال در عرصه فرهنگی و سیاسی شهر شیراز به منظور تجدید بیعت با آرمانهای شهید محمد جواد روزی طلب (پدر محمد حسن روزی طلب) با خانواده شهید روزی طلب دیدار کردند.

در این دیدار یک ساعته که چهارشنبه شب در منزل شهید برگزار شد خانواده شهید روزی طلب از صفات اخلاقی شهیدشان مطالبی را بیان کردند.

 در ادامه این دیدار حسن روزی طلب ضمن تشکر از حضور میهمانان به جزئیاتی از نحوه احضار وی به دادگاه تا صدور حکم اشاره نمود.


میهمانان حاضر در این دیدار نیز ضمن انتقاد و اعتراض به برخوردهای اخیر قوه قضاییه با فعالان رسانه‌ای دانشجویی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی دیدگاههای خود را در این مورد مطرح نمودند.

لازم به ذکر است روزی طلب چند روز پیش  به جرم انتشار متنی انتقادآمیز در وبلاگ شخصی‌اش، از سوی قاضی شعبه 1057 دادگاه کارکنان دولت به چهار ماه حبس تعزیری قطعی محکوم شد. وی که در وبلاگ شخصی خود از روند برخورد با فعالان جبهه فرهنگی انقلاب همچون احمد قدیری‌ابیانه‌ در قم، میثم نیلی، سعید ذاکری و همچنین فیلترینگ سایت‌های 598 و بی‌باک انتقاد کرده بود، با شکایت و اعلام جرم دادستان تهران به دادگاه احضار شده بود. پرونده وی با صدور قرار مجرمیت به شعبه 1057 دادگاه کارکنان دولت ارسال شد و 11 مرداد نیز برای برگزاری دادگاه تعیین وقت شد که در این دادگاه این فعال رسانه‌ای به چهار ماه حبس تعزیری قطعی محکوم شد.(سحاب نیوز)



چه باک؟!

    نظر

سهم تو از بهار اگر غم شود چه باک؟!
چشمت اگر که چشمه ی شبنم شود چه باک؟!

ای خاک! ریشه های تو با خون عجین شده ست
سهم ات اگر که خون دمادم شود چه باک؟!

از تو هزار سیل خروشان گذشته است
حالا اگر که بارش نم نم شود چه باک؟!

دست تبر رسید و درختی بریده شد
از باغ ما درختی اگر کم شود چه باک؟!

با مستی شراب نه، با تلخی اش خوشیم
پیمانه ها تمام اگر سم شود چه باک؟!

شهری که گوشه گوشه ی آن مجلس عزاست
یکسر اگر که خیمه ی ماتم شود چه باک؟!

تقویم عشق، دم به دم اش وقت روضه است
هر روز اگر که وقف محرم شود چه باک؟!

شاعر : سید محمد مهدی شفیعی


خط کش

    نظر

باید یاد بگیریم که خط کشی نکنین

نه خطی میان سیاه وسفید

نه خطی میان پیر و جوان

نه خطی که سوی مارا از سوی شما جدا کند

و نه خطی میان من و تو

خط کشی نکنیم...


نویسنده ای که وداعش همچون آثارش با بی مهری همراه شد

    نظر

سیدمحمود قادری گلابدره‌ای، نویسنده ی "لحظه های انقلاب" پس از 73 سال سرانجام بار سنگین یک عمر نوشتن برای دغدغه‌های اجتماعی و مفاهیم متعالی و انقلابی را بر زمین نهاد و به آسمان پیوست.

؛ نویسنده متعهد به آرمان های انقلاب و شاگرد جلال یک شنبه شب گذشته با سینه ای گله مند از وضعیت نشر و ناشران پس از طی یک دوره بیماری در بیمارستان دار فانی را بدرود گفت.

 
«روزنامه‌نگار جماعت وقتی یقه‌شان گیر یک مناسبت (اعم ازسالگرد انقلاب و سالمرگ جلال و...) می‌شود تازه یادشان می‌افته یک نفری هست که اسمش محموده! محمود گلابدره‌ای. اونوقت هی گیر می‌دن بهم تا مصاحبه کنن! یارو اصلا نمی‌دونه من چه کارهایی کردم. حتی اسم یه کتاب منم نمی‌دونه و اونوقت سلام جناب استاد! استاد کیلو چند؟» دغدغه های نویسنده ای متعهد به آرمان های انقلاب و مردم است که ساده و بی آلایش زیست و دلبستگی به تعهدات نویسندگی خویش را هرگز از یاد مبرد.
 
شاگرد جلال آل احمد که میراث دار تعهد و مسولیتی بود که در آثار جلال بارز بود، نویسنده توانمند ایرانی است که از زمان پهلوی تاکنون در عرصه قلم فعال است و پس از پنجاه سال رمان نویسی ده ها جلد داستان از خود منتشر نموده است.
 
 متولد 1318 شمیرانات تهران، از شبانی در کوه‌های شمیران، گردو و بلال فروشی در سر پل تجریش، تا مترجمی زبان سوئدی، مسؤلیت انتخاب کتاب‌های ایرانی برای مهاجران ایرانی در سوئد، کارشناس ارشد مرکز پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اپراتوری و فوتره گرامتری سازمان نقشه‌برداری و... را آزموده و 10 سال هم در هیئت خانه‌به‌دوش‌ها در آمریکا زندگی کرده است.
 
سگ کوره پز(1349) مجموعه داستان اباذر نجار(1353) پرکاه (1353) بادیه (1357) درلحظه های انقلاب (1358) اسماعیل ، اسماعیل (1360) پرستو (1363) ، صحرای سرد (1364)، آهوی کوهی (1365) دال (1365) داستان دو جلدی و زندگی نامه ای «ده سال هوم لسی در امریکا» (1380) رمان های چلچله ها (1380) یاد هایی از جلال آل احمد (1380) ، مادر (1381)، منیر (1383) و مجموعه داستان حکومت نظامی(1383) از جمله مهمترین آثار اوست. در این میان داستان دال او توسط داریوش مهرجویی به فیلم نامه تبدیل شد و نام صحرای سرد را به خود گرفت.
 
تهران، باغ فردوس تجریش، حدود سال های 1335 تا 1337 سی چهل پسر بچه دبیرستانی با کله های تیغ خورده و کت های توسی با یقه های سفید پشت سر هم در کلاس در حال بالا رفتن از میزها و سر و کله همدیگر بودند. روی تخته سیاه جملات و کلمات بی ربط نوشته بودند. درکلاس باز شد و مردی بلند قامت لاغر وارد کلاس شد. زیر بغلش یک کیف چرمی مندرس و تعدادی کاغذ و کتاب بود. ناظم در کنارش با ترکه ای در دست به در کلاس زد و کسی از میان کلاس فریاد زد:« برپا.» همه ایستادند ناظم به همراه معلم وارد کلاس شدند و ناظم گفت:« آقای آل احمد از امروز معلم ادبیات و انشا شما هستند. » همهمه ای میان کلاس پیچید:« آل احمد همان آل احمد نویسنده» ناظم گفت:« آرام باشید. آقای آل احمد این کلاس را به شما می سپرم» و از کلاس خارج شد. با خروج ناظم از کلاس باز هیاهو کلاس را فرا گرفت. آقا معلم جدید وسایلش را روی صندلی گذاشت و قدمی در کلاس زد و گفت: «من جلالم جلال آل احمد. ما رو معلم کردن بیاییم اینجا یه چیزی تو مخ شما فرو کنیم. شما 60 – 70 نفری، 60 - 70 تا سئوال و جواب داشته باشید که دارید، اما تا جایی که جا داشته باشد و جواب داشته باشیم، جواب می دیم. نداشته باشیم هم تو کتاب پیدا می کنیم می آریم...» گوشه ای از خاطرات وی در مورد جلال آل احمد است که وی شاگرد برجسته این نویسنده ارزشمند می باشد.
 
مهربان، سرافتاده پایین، سر سه راه سنگ سه مثقال، از سیروس خداحافظی کرد و سرازیر شد.
همکلاسی هایش می گفتند و می خندیدند و می رفتند.
مهربان تا سر گلابدره سرش را بلند هم نکرد.
سر پیچ کوچه گل لجن، اسفندیاری، هم کوچه ای اش را دید و به او گفت، شب میای؟
چه خبره؟
هیئت حلوا میده، بعد از حلوا هم هیئت میخواد بره حصار فرج.
باید برم در دکون.
خب برو بعد بیا.
یه عالمه مشق دارم، رونویسی، پاکنویس حساب و هندسه، نقاشی، تازه کاردستیمم مونده.
اگه حاج کل حسین پرسید بگو مشق داشت، بگو کار داشت، بگو باید می رفت نون می گرفت و آب از قنات می آورد.
بگو، یه چیزی بگو دیگه مهربان...
ادامه مطلب...

برای آقای BBC؛ سوریان 88 با سوریان 91 فرقی نکرده است!

    نظر

حمید سوریان در قاب بی بی سی چقدر تغییر می کند.

بی بی سی، سایت دولتی کشور انگلیس در گزارشی با تمجید از حمید سوریان برای قهرمانی او در المپیک؛ داستان زندگی پر فراز و نشیب سوریان را با فراز های تاریخی خود ساخته بیان می کند.

سایتی که تا دو سال پیش بیشترین توهین ها را به حمید سوریان، حسین رضازاده و امثال آنها داشت و بدلیل حمایت آنها از عدالت محوری در جامعه جزو دشمنان شماره یک خود معرفی می کرد امروز خود را حامی اصلی سوریان معرفی می کند.

در این گزارش که توسط خبرنگار ضد انقلاب فراری شبکه خبر تهیه شده است؛ در ابتدا از تفاوت حمید سوریان با برادرش محسن و برتری های او نسبت به محسن آورده است؛ می گوید:

"اسمش حمید بود. تر و فرز، با راکتوری از انرژی که نه در کوچه های شهر ری ته می گرفت و نه در باشگاه. استاد عبدالله زارع پدر کشتی خطه ری، می گفت حمید از محسن هم بهتر خواهد شد.

حمید 16 ساله، هم مودب بود و هم کمی پر رو. بستگی داشت چگونه با او صحبت کنی! وزن اول بود اما وزن آخری ها هم می دانستند که نباید سر به سرش بگذارند. حمید از شانزده سالگی تا بیست سالگی، با سرعت سرسام آوری پیشرفت کرد."

این گزارش که می خواهد سوریان را مخالف با نظام نشان دهد؛ در تمجید از سوریان می نویسد: سوریان با محمد بنا به دو طلای جهانی رسیده بود؛ سال 2007 اما فدراسیون یزدانی خرم، بنا را کنار گذاشت و کادر جدید آمد. در اردوی شمال، سوریان معترض شد به بی نظمی تمرینات. او را از اردو اخراج کردند. یاسین بهرامی پور را به عنوان ملی پوش، معرفی کردند به فدراسیون جهانی."

این سایت با غیر واقعی دانستن اهدای مدال طلای سوریان به احمدی نژاد بعد از مسابقات دانمارک می نویسد:"وقتی چهارمین طلا را در دانمارک گرفت و به ایران بازگشت، فقط سه ماه از انتخابات پر حادثه خرداد 88 می­گذشت و معترضین همچنان در خیابان بودند. آن ها از تلویزیون، تصویر اهدای مدال به رییس جمهور را دیدند.

دو سال بعد در جریان مسابقات جهانی استانبول، ناگفته های آن ماجرا را از زبان دو نفر از همراهان تیم ملی شنیدم که ذیلاً نقل می کنم.

به محض بازگشت و مطابق معمول، مدال آوران را نزد مسئولین مختلف می برند. به سوریان می گویند کت و شلوار بپوش که جای مهمی قرار است برویم. اتومبیل تشریفات آمده دنبالت.

وارد سالنی می شود که دو تا صندلی هست و دوربین فیلمبرداری. از مسئولین و مربیان کشتی، هیچ کس اینجا نیست. او را روی یکی از صندلی ها می نشانند. کاغذی به دستش می دهند. می گویند زود حفظ کن الان آقای دکتر میاد.

سوریان می گوید نمی توانم حفظ کنم. پاسخ می دهند که عیبی ندارد از رو بخوان.

همزمان محمود احمدی نژاد وارد می شود. از حیث جلب حمایت رهبری و ارگان های نظامی، سیاسی و رسانه ای، در بهترین روزهای دوران ریاست جمهوری اش قرار دارد. با سوریان دست می دهد، به او تبریک می گوید و می نشیند روی صندلی مقابل. سوریان بی آنکه چشم از روی کاغذ بردارد، آنچه نوشته شده بود را رو خوانی می کند."

حمید سوریان که دلیل اهدا مدال خود به احمدی نژاد را دفاع از حقوق ملت ایران و برای پاسداشت شهدای هشت سال دفاع مقدس عنوان کرده بود، براساس آنچه که انتظار می‌رفت، با خط دهی گردانندگان «بالاترین» و از سوی کاربران این سایت، مورد اهانت های فراوان قرار گرفته و مدال او بی‌ارزش عنوان شد.

اما دو روز پیش، بعد از گرفتن طلای المپیک عکس حمید سوریان در کنار آرم سایت بالاترین که در حال به اهتزاز درآوردن پرچم جمهوری اسلامی ایران و زدن دور افتخار دور تشک کشتی است قرار گرفت اما آرم «الله» که نشان رسمی جمهوری اسلام ایران است از روی این پرچم حذف شده بود.

اما ورق زدن تاریخ شاید بهتر بتواند زندگی حمید سوریان را به نمایش بگذارد. حمید سوریان که از جمله جنوب شهرنشینان درد کشیده است مانند خیلی از ورزشکاران و پهلوانان دیگر علقه شدیدی به عدالت محوری دارد. اسوه ای چون تختی برای او باعث شده تا همیشه دست دردمندان را بگیرد اگرچه خود نیز وضع مالی چندان خوبی نداشته است.

با شروع فعالیت های انتخاباتی در سال 88 او نیز مانند خیلی از ورزشکاران دیگر به حمایت از گفتمان عدالت پرداخت و از همان ابتدا فحاشی ها به او شروع شد. خائن بودن به مردم؛ جیره خوار رژیم بودن کمترین فحش هایی بود که حمید سوریان از طریق سایت هایی چون بالاترین، فیس بوک؛ توییتر و امثالهم می شنید.

برخلاف دروغی که گزارشگر سایت بی بی سی از تشریفاتی بودن اهدای مدال سوریان به احمدی نژاد مطرح می کند؛ گواه حمایت از گفتمان عدالت سوریان را می توان نه سه ماه بعد حوادث انتخابات بلکه چند روز قبل از انتخابات و حضور او در جمع کثیر مردم در مصلی تهران دانست. سوریانی که در کنار ورزشکاران دیگری همچون حمید استیلی به حمایت از گفتمان عدالت برخواسته بود.

البته فحاشی ها محدود به سوریان نبود؛ رضا زاده؛ استیلی و دیگر ورزشکاران حامی عدالت نیز مورد هجمه قرار می گرفتند و حتی به ارغوان رضایی تنیس باز ایرانی الاصل ساکن آمریکا هم رحم نمی کردند و او را هم به دلیل حمایت از احمدی نژاد خائن می دانستند.


کدامیک باعث افزایش غرور ملی میشود

    نظر

سه شنبه 18 مرداد ماه؛ عقربه های ساعت لحظه به لحظه به آخرین ساعات این روز نزدیک می شود؛ قلب ها، نگاه ها و تمام ذهن مردم ایران به تصاویری که از دهکده (این روزها، رویایی) المپیک به سراسر جهان مخابره می شود دوخته شده است که ناگهان صدای شادی مردم در فضای شهر می پیچد.

روز گذشته اگر مسیرتان به دکه های روزنامه فروشی خورده باشد، دیگر از تیتر های « زرد » و پر حاشیه  و  عکس های قد و نیم قد بازیکنان فوتبالی خبری نیست؛ تیترهایی که امروز صبح چشم هر مخاطبی را به روزنامه های ورزشی و غیر ورزشی جلب می‌کرد، خبر از اتفاق بزرگ در ورزش کشور در طول تاریخ خودش را می داد.

«شیران ایران»، «دیشب، شب یا علی بود»، «... و در ایران طلا بارید»، «هرکول های پارسی»، «شبی خوش تر از همه تاریخ»؛ اینها عناوینی بودند که روزنامه های صبح امروز کشور « شاهکار » ورزشکاران المپیکی ایرانی «غیر میلیاردی!» را منعکس کردند.

نتایجی که طی روزهای گذشته ورزشکاران «با غیرت» ایرانی در مهم ترین صحنه «سیاسی ورزشی» دنیا به دست آوردند، درس های زیادی را به تمام مسئولین ورزشی و «غیر ورزشی» کشور داد  که حاوی نکات بسیار مهم در دل خودش است.

اولین و مهمترین مسئله ای که این نتایج نظر هر کسی را به خود جلب می کند، حس غرور و پر احساسی است که عموم جامعه را به سمتی برد که اگر صبح امروز گذری به مناطق پر رفت و آمد شهری همچون خطوط BRT، مترو و تاکسی های تهران می انداختیم، آن نگرانی ها و بد اخلاقی‌هایی که گاها در این مراکز دیده می شود، نشانی نبود و اگر به صحبت هایی که بین مردم  رد و بدل می شود، توجهی می‌شد این حس نشاط و غرورملی در تک تک آنها می توان مشاهده کرد.

بدون شک این نتایج درخشان، این موضوع را نشان می‌دهد که اگر کار اساسی در ورزش کشور صورت گیرد، به این معنی که اگر مسئولین «ورزشی» کشور به جای اینکه  به دنبال سیاسی بازی‌ و دنباله رو حواشی تمام نشدنی رشته هایی که هنوز هیچ افتخار جهانی (فوتبال) کسب نکرده است، باشند، با فراهم کردن امکانات مناسب و استفاده از مربیان با تجربه و «عاشقی» همچون محمد بنا و «حمایت» از آنها می‌توان در آوردگاه مهمی همچون المپیک هشت مرتبه (تا به امروز) پرچم پرافتخار « جمهوری اسلامی ایران » جلوی دید میلیون ها مخاطب جهانی آن هم در کشوری همچون انگلیس  به اهتزاز دربیاورد.

 اما یکی از مهمترین مسائلی جای دارد مسئولین ورزشی کشور نگاه ویژه ای به آن داشته باشند، پاداش، جوایزی و حمایت مادی است که می تواند ورزش کار حرفه ای ما را بدون اینکه نگران وضعیت معیشتی خود باشد، تمام ظرفیت فکری، روحی، روانی و بدنی خود را جهت افتخار آفرینی و مطرح کردن نام ایران در دنیای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ورزش جهان به کار گیرد، و زمینه‌ی مناسبی را برای آنها فراهم کند؛ اما آیا براستی جوایزی که قرار است این دوره به افتخارآفرینان اهدا شود در شان آنها است؟ آیا دادن 200 سکه به طلا آور «المپیک» در مقایسه با بازیکنان معروف به «میلیاردی» می تواند توجه پذیر باشد؟

جالب اینجا است که بررسی جوایز سالهای گدشته نشان می‌دهد که میزان افزایش جوایز با تورم اصلا همخوانی ندارد؛ هشت سال قبل و برای المپیک 2004 آتن مسئولان ورزش ایران به هر قهرمان المپیک 100 میلیون تومان جایزه دادند؛ این در حالی است که در سال 1383 قیمت سکه طلا در حدود 100 هزار تومان بود. حالا با گذشت هشت سال قیمت سکه حدود 700  هزار تومان شده است (حدود هفت برابر سال 83) و با توجه به افزایش تورم؛ باید جوایز قهرمان المپیک لندن هم حدودا شش تا هفت برابر شود (600 تا 700 میلیون تومان برای مدال طلا) باشد.

به نظر می‌رسد قهرمانان حتی به نیمی از این مبلغ هم راضی باشند و باید دید مسئولان ورزش تا چه حد از نظر مالی برای المپیکی‌ها انگیزه ایجاد می‌کنند. البته چهار سال پس از المپیک آتن، جایزه قهرمان المپیک پکن تنها 10 میلیون تومان افزایش داشت (110 میلیون تومان برای مدال طلا) و اگر برای لندن هم این گونه باشد، بدون شک جایزه قهرمانان با میزان تورم همخوانی نخواهد داشت.

نکته قابل تامل دیگر در این است که بودجه فدراسیونی همچون کشتی که در این دوره فقط در رشته فرنگی توانسته است 3 مدال طلا را بدست آورد، تنها چهار میلیارد بوده است، و این در حالی  است که باشگاه های سرخ آبی در فصل نقل و انتقالات امسال بر سر گرفتن بازیکنان میلیاردی «رقابت جدی!» با یکدیگر داشته اند.

نکته قابل تامل دیگر انجایی است که یک کشتی گیری که بخواهد در این سطح در جهان روی یکی از سه سکوی برتر جهان قرار گیرد بدون شک باید تمرینات سخت و طاقت فرسایی  آن هم به صورت شبانه روزی انجام دهد، ولی شاهدیم که بازیکنان فوتبالی  هستند که یک شبه ره صد ساله را طی می‌کنند و چیزی به جز ماشین های صدها میلیونی و بی اخلاقی ها چیز دیگری از آنها شاهد نیستیم.

در هر صورت امیدواریم متولیان ورزش کشور با نگاهی کلان تر به ورزش قهرمانی و حمایت جدی از ورزش کاران «نخبه» کشور راه را برای افتخار آفرینی دوباره هموارتر سازند.