سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ سیاسی فرهنگی پاتک

هایپر استاری از جنس خلیج....

    نظر

تبعات افتتاح حلقه ای دیگر ؛ از زنجیر های تجاری سازی شیراز

در سال جهاد اقتصادی بزرگترین اختلاس تاریخ ایران شکل گرفت و شروع سال " حمایت از کار و سرمایه ایرانی" هم با طلوع هایپر استار همراه بود .

دشمنان ما برای تمامی برنامه های خود برنامه بلند مدت ریخته اند و دست به عمل می زنند و ما را سر جای خود میخکوب می کنند و بعد از سال ها ما تازه از خواب بیدار می شویم و در دقیقه 92 می خواهیم به مقابله بدون داشتن نقشه بپردازیم و در این بین هم هر کسی با توجه به برداشت خود عمل می کند .

" کسی که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد ، با لگد دشمن بیدار می شود " . غررالحکم ، صفحه 422

عده ای فقط بچه مذهبی ها را برای زیر شنی تانک رفتن می خواهند و در این فضا اگر حرفی غیر از میدان مین بزنی می شوی ؛ خشک مغز ، ضد توسعه ، اقلیت و بچه ریشو . حرف هایی را که می خواهم بزنم ، حرف های مینا و آیدا و سوزی نیست ، حرف های مجید های سوزوکی است .

1- تبدیل شیراز از شهر مذهبی به شهر مصرفی : ادواردو آنیلی (شهید آنیلی فرزند یکی از ثروت مند ترین افراد ایتالیا که بعد از ایمان آوردن به تشیع سفری به ایران داشت و با امام و مقام معظم رهبری دیدار کرد ) ، ادواردو آنیلی در سفری که به ایران داشت بازدیدی هم از مشهد می کند و زمانی که برخی از اماکن تفریحی مشهد را می بیند به دوستش می گوید : ما در ایتالیا شهری مذهبی داشتیم . بعد از مدتی آنقدر در حواشی این شهر اماکن تفریحی و تجاری ساختند که بعد از مدتی عملا این شهر تبدیل شد به یک شهر تفریحی و تجاری . آیا این بلا امروز به سر شیراز نمی آید ؟؟

2- ترویج تنوع طلبی و شکم پرستی : " اگر شما وارد بازارهای کشور های فقیر منطقه خودمان - نفت خیز و غیر نفت خیز - بشوید ، خواهید دید تبلیغات اجناس مصرفی زاید و غیر لازم غربی ، تمام فضای زندگی این ها را پر کرده است . آیا بشر به این چیز ها احتیاج داشت ؟! کشورهای تولید کننده نفت ، ثروت خدادای متعلق به همه مردم را که باید صرف عمران و آبادانی کشورشان بشود ، می دهند و در مقابل وسایلی می گیرند که جز انحطاط و فساد در زندگی ، تاثیری ندارند . همه این ها صادرات فرهنگ غربی و امریکا و اروپا به کشور های جهان سوم است " . از بیانات مقام معظم رهبری

3- ایجاد اشتغال کاذب : داستانی کوتاه : " بدجور بمباران می شدیم ، نا غافل موج خمپاره ای دامن بابایی را گرفت و محکم کوبیدش زمین . طرف قیلی ویلی کنان از جا پرید و از من پرسید : اتوشویی کجاست ؟ لباس هایم بدجوری کثیف شده ! گفتم : اتوشویی ؟؟!! گفت : آره ، می خوام چند تا بربری بخرم و ببرم خانه ! من هم سمت اورژانس صحرایی را بهش نشان دادم و طرف دوید و رفت " کتاب رفاقت به سبک تانک

بعضی ها انگار خمپاره کنارشان خورده . با استخدام چند جوانک فروشنده اشتغال ایجاد کرده اید !! واقعا در منطق شما فرقی بین کار صنعتی و کار تولیدی با اشتغال کاذب نیست . در اتوشویی دنبال بربری می گردید ؟؟ اگر همین سرمایه در بخش صنعتی سرمایه گذاری می شد عده ی بسیاری می توانستند مشغول به کار شوند . آن هم اشتغال پایدار در جهت خود کفایی و اهداف انقلاب ، نه با قرارداد های بعضا سه ماهه .

4- خفه کردن صدای مخالفین با چماق سازی از یک طرح : هنوز هم نمی فهمم که چرا اگر شصت پای چپ یکی از بازیکنان فوتبال بگیرد ساعت ها تحلیل ماوقع را می کنند اما حتی به یک نفر از مخالفین این طرح ها هم تریبون نمی دهند که دلایل مخالفتش را بیان کند . ما چوبی که تا به حال خورده ایم از این ناحیه نبوده است که مخالفین مان فرصت حرف زدن نداشته اند بلکه از این ناحیه بوده که حرف های اسلام و انقلاب فرصت تبیین نداشتند .

در فضای موجود فرصت طلبانی با طرح خام و ناقص مسائل تخصصی و با عدم پاسخ گویی و نیز تبدیل ثروت و قدرت به ابزار عوام فریبی عملا فضای اجتماعی و فرهنگی دینی را تحت الشعاع جنجال های ضد دینی و ضد اجتماعی قرار داده اند و فضای فرهنگی شهر را عقیم ، غیر مولد و صرفا پر سر و صدا و کم محتوا می سازند و ما همچنان مصرف کننده ی کالا و فرهنگ و تمدن دیگران باقی مانده و تحقیر خواهیم شد . در فضای موجود جز این است که استقلال نظر و آزاد اندیشی و نگاه انتقادی را از دست دادیم و فرهنگ استعماری و پوسیده ی غرب را در کنار صفت جهان سومی بدست آوردیم ؟؟ چماغ ایجاد اشتغال آقایان بر سر کوچکترین اعتراضی فرود خواهد آمد .

5- حذف اخلاق و معنویت : " دشمن را بشناسید . به ظواهر دشمن فریب نخورید . مادیگری ، گرایش های مادی ، تفکر مادی ، تمدن مادی ، دشمن بشریت و دشمن شماست " . از بیانات مقام معظم رهبری

در میان انبوه جمعیت چه چیزی گم می شود جز ارزش ها ؟ فرهنگ ملت را ویترینی کرده ایم . ما دچار خواب آلودگی شدیم .

6- ترویج ریا کاری ، ظاهر سازی و دین سوزی : این که بالای سر فروشنده های بدحجاب نصب کنید " حجاب تان را رعایت کنید" چه چیز را به سخره می گیرد جز ارزش ها ؟

" هلا ای دین فروشان دنیا پرست - سکوت شما پشت ما را شکست "

خانمی که دائما با کراهت از بلند گو ها اعلام می کند که " حجاب را در این مجتمع رعایت کنید " خودش بد حجاب است . " باید با دقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض ، مسائل ارزشی را رعایت کرد " . از بیانات مقام معظم رهبری

7- ترویج مصرف زدگی (مخصوصا در بین بانوان) : اگر می خواهید جامعه ای را خراب کنید زنانش را خراب کنید . مردان به خودی خود خراب می شوند . امروز چقدر تبلیغ مصرف زدگی را می شوئد . مگر یک شهر چقدرباید مصرف کند ؟

8- ترویج بی منطقی : همیشه در دانشگاه به ما می گفتند : به نقاط ضعف نبایدافتخار کرد . مثلا این که کسی بگوید من درس نخواندم و فلان درس را پاس کردم به نحوی به خودش توهین کرده و به نقطه ضعف درس نخواندنش افتخار کرده است .

دقیقا در بحث اماکن تجاری ما شاهد این موضوع هستیم . آقایان دقیقا در شهری که به لحاظ صنعتی و کشاورزی باید حرفی برای گفتن داشته باشد ، سومین بازار بزرگ مصرفی جهان را راه اندازی می کنند و به آن افتخار هم می کنند و این در حالی است که امام جمعه شیراز فرموده اند : شش برابر ظرفیت تجاری شیراز ، اماکن تجاری وجود دارد .

درشهری که شش برابر ظرفیتش اماکن تجاری وجود دارد باز هم اماکن تجاری می سازید ؟؟ درست مثل این که در خیابانی که احتیاج به یک پمپ بنزین دارد شش پمپ بنزین بزنید و بعد هم افتخار کنید !! آقایان دارید جایی را پانسمان می کنید که اصلا زخم نیست . نیاز به اماکن تجاری حتی اولویت صدم ما هم نیست . اصلا اولویت نیست .

 جذب جهانگرد و گردشگر دیگر چه صیغه ای است . با کسی بحث می کردم ، از بصیرت شاه می گفت ، می گفت یکی از نقاط قوت جشن 2500 ساله جذب گردشگر بود . چقدر ادبیات بعضی ها برایم آشناست . واقعا می خواهید گردشگران را با مغازه جذب کنید؟؟ شیراز را با کجا اشتباه گرفته اید؟؟

9-لایه های پنهان طرح : تمام این مسائل در زیر ظاهری زیبا ، بسته بندی شده ، اتوکشیده و ادکلن زده عرضه می شود که بعضی از آن ها ماهیت های بسیار پیچیده ای دارد و در بلند مدت اثر خود را روی بدنه اجتماعی خواهد گذاشت .

همچنین مواردی مثل بحث امنیت ملی ، کنسرت ها و خیمه شب بازی ها ، ایجاد طبقه ای اشرافی ، کمک به جهانی سازی ، ایجاد محیطی امن برای روابط نامشروع و ... سایر اثراتی است که در جای خود قابل بحث است .



کوتاه نوشته ....

    نظر

 

دوستی را که خیلی دوستش می دارم برایم نوشته بود : نثرت بسیار تکراری شده ، خودت هم تکراری تر  ...

خودم هم می دانم . برای همین می خواهم وبلاگم را well  کنم . می خواهم زندگی را well کنم و بچسبم به بندگی . اصلا می خواهم بروم در کار بافندگی .

روی در پایگاهمان نوشته بود با اخلاص وارد شوید ، با دنده خلاص وارد شدم . کاش می شد یک دم بمیریم تا زنده شویم . بیش از این از خود بنویسم شماتت می شوم .

*** شهید احمد جعفر زاده گراشی در سال 60 در جبهه آبادان به شهادت می رسد . او وصیت می کند بعد از شهادتش هر چه که دارد در ید تصرف امام خمینی قرار بگیرد . پدر این شهید در نامه ای به امام ضمن افتخار به شهادت فرزندش ، کل دارایی شهید را که 90 هزار تومان بوده است در سه چک به امام خمینی پرداخت می کند .

امام خمینی پاسخ می دهند : بسمه تعالی. خدای را شکر که مثل شما پدران و مادران شهید پرور و متعهد در راه اسلام را دیدیم . خداوند تعالی به شهید عزیز بزرگترین رحمت خود را عطا و به شما و مادر محترمش و سایر بازماندگان صبر و اجر بزرگ عنایت فرماید . 19 اسفند 1360- روح الله الموسوی الخمینی


یادداشت

    نظر

چند وقت دیگر می خواهم مدرکم را از دانشگاه بگیرم و بگذارمش در کوزه و آبش را به نیت شفا بخورم .

داشتم با خودم حرف می زدم . ذهنم درست مثل اتاقم بهم ریخته بود . بعضی ها هذیان می گویند . بعضی گرفتار سال میلادی اند که شمسی ندارد . بعضی ها پسته خندان می خورند . بعضی ها از آزاد راه ها تردد می کنند .

در کوچه ی ما یک آرایشگاه زنانه بود اما دیروز دیدم یک آرایشگاه دیگر هم با مدیریت لی لی تاسیس کرده اند . در نوشته ی قبلم که گفتم این جا تنها چیزی که نیست لیلی است .

آرایش گاه زنانه . آرایش گاه ، ز – نانه! آرایش گاه زندانه !

دیروز پیرزنی را دیدم که شلوار لی می پوشید . ابروهای گربه ای . ناخن های گورکنی . آرایش های داغ برای افراد چاق . مارمولک های آدم نما . لپ های تزریقی . چشم های خارج از خط . دماغ های میمونی . حیف که اسلام دست و پایم را بسته است مگر نه باز هم می نوشتم تا بدانید دود از کنده بلند می شود نه از کله .

در شلمچه هر چه کردم که خطاطی را بیابم و پشت پیراهنم بنویسم " به یاد زلیخا ..." پیدا نکردم . آن جا فقط سادگی بود . خط و خط بازی معنا نداشت .

برعکس اینجا که خط دانشگاه آزاد هم اشغال است . به عکس اینجا که به جای اشتغال صنعتی هاپیر مارکت عربی تئوریزه می کنند . حال کوروش کبیر هم از ایرانی بازی بعضی ها به هم می خورد .

تنها چیزی که در این حال و هوا می تواند آرامم کند سخنان امام و آقاست . ای کاش خودرو های فرسوده ی وجودمان را از رده خارج کنیم . به قول سید حسن حسینی ، " نرخ غم ارزان شد ، از تورم دل شاعر ترکید " .

در بخش نظرات ، دوستی به یادگار گذاشته بود : "مادر" ، دو بخش دارد. ما هرچه می کشیم از بخش دوم است . . .


نامه ای مهمتر از نامه ی هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی

    نظر

 

 در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن سال 61 ، بیش از ده کشور برای امام خمینی نامه تبریک می فرستند .

در بین این کشور ها نامه ای از کشور شوروی به دست امام می رسد . اما نکته قابل تامل در این است که امام قبل از جواب دادن به نامه شوروی ، نامه ی خانمی را به اسم مهین محمدی در 5 اسفند 61 جواب می دهند و بعد از یک هفته و جز آخرین نامه ها در 12 اسفند همان سال ، نامه ی شوروی را جواب می دهند .

در نامه ی محبت آمیزی که خانم مهین محمدی می نویسند ؛ ابتدا اظهار ارادت نسبت به امام می کنند و می نویسند : ژاکتی را با دست خودم برای شما بافته ام و آرزو دارم برای یک بار هم که شده این ژاکت را بپوشید . (متن کامل نامه و پاسخ امام به ایشان در ج 17 صحیفه امام موجود است)

امام ابتدا نامه محبت آمیز یک زن مسلمان را پاسخ می دهند و بعد نامه یکی از ابر قدرت های وقت زمان یعنی شوروی را .

به قول حاج سعید قاسمی " بعضی از سیاسیون کپک نخواستند که نسل ما امام را بشناسد " . چون شناخت تفکر امام یعنی زیر کاسه و کوزه خوردن بعضی از حضرات .

ای کاش هر کس برداشت شخصی اش را در بخش نظرات وبلاگ در مورد این برخورد امام بنویسد تا نکاتی که شاید به نظر هر کس برسد برایمان راه گشا باشد .

سالروز شهادت سید مرتضی آوینی و صیاد شیرازی گرامی باد .


مگر می شود ما به عشق عادت کنیم ....

    نظر

ساندویچ را فارسی سازی کردند ، شد دراز لقمه . کاپیتان را معادل سازی کردند ، شد سر یار . لاو را بومی سازی کردند شد ....

زنگوله ها را روی سایلنت گذاشتند تا رسوا نشوند . در روستای مظفری که بودیم هر روز سر ساعت 5 گله ی بز ها می آمد . از صدای زنگوله هایشان می فهمیدیم .

مترسک های آدم نما . گندم نمایان جو فروش . شاعران تاجر . دانشجویان سی گاری . این ها واژه های تکراری اند در ادبیات من .

فاطمیه است . بعضی ها سربند یازهرایشان را باز کرده اند و راضی شده اند به کلاه بغدادی . شده اند امام جماعت عراقی ها . گردان یازهرا را فروختند به گلدان دنیا . خلایق هر چه لایق . فاطمیه سیاسی است .

وزیر کار را می خواهند با 20 امضا استیضاح کنند . خدا رحم کرد که بیکاریم .

شیر شتر برای مغز خوب است . مخ را باز می کند و به فکر رابطه با آمریکا می اندازد . من هم در نوشته قبلم نامه نوشتم به خط مقدم . بگم ! بگم!

مادر شهید تنگویان به رحمت خدا رفت . ما سرمه را می خوریم و روی دل هایمان مهر باطل شد می زنیم . باطل شد .

ما عادت کردیم به آلاله ها . مگر می شود ما به عشق عادت کنیم ...

دلم برای چند چیز تنگ است . بلندی های جولان ، ارتفاعات غرب ، نخلستان های جنوب و نمازی دیگر در آفتاب فارس .

به قول سید حسن حسینی ؛ شاعری که دوستش دارم ؛ " شاعری در سخن خویش نهان شد اما - هیچ کس حوصله کشف و کرامات نداشت "

شاید دیگر به این سبک ننویسم . مگر می شود به عشق عادت کنیم ؟؟


از سر دلتنگی ...

    نظر

از سر دلتنگی برگه های وجودم را ورق می زدم . می خواستم هر جور شده سر صحبت را با دلم باز کنم . دلم دست خودم نبود . شده بودم بی دل ....

آن روزی که من مانده بودم و حوضم ، خیلی ها داشتند از آب گل آلود وجودم ماهی می گرفتند . هنوز هم در عجبم ؛ که چگونه جغد ها آواز می خوانند ، شاعران شعر مشکوک می گویند ، بازیگران همه چیز را به بازی می گیرند ، ورزشکاران دوپینگی از آب در می آیند . در عجبم ، بعضی ها به مکه می روند ، سبزه هایی که من گره می زنم هرگز باز نمی شود و بعضی ها از ترس مرگ خودکشی می کنند .

بعضی ها با نامزدشان می گردند و بعضی ها را نام می زندشان . نام زدشان . شکارچیان انسان در کمین اند .

فاطمیه است . بعضی ها سربند یازهرایشان را باز کرده اند و راضی شده اند به کلاه بغدادی . شده اند امام جماعت عراقی ها . گردان یازهرا را فروختند به گلدان دنیا . خلایق هر چه لایق .

چند روز پیش به مجتمع تجاری تخیلی آفتاب فارس رفته بودم . اذان گفتند ، وضو گرفتم و به نماز ایستادم . مطمئنم نمازی را که آن شب در آفتاب فارس خواندم ثوابش از نمازی که در شلمچه خواندم بیشتر بود . کمیته امداد کجا و ساختن آفتابه کجا !!!

من با خودم هم قدم و هم نفس و هم قسم شده ام . می خواهم به مقصد خط مقدم نامه بنویسم : آی شهدا ، آنقدر مرا راه ببرید تا به راه بیایم . والسلام . عشق علیه السلام

ما بعد التحریر : حاج منصور ارضی یا به قول دوستان ما حاج منصور عرشی می گفت : فاطمیه که می شود دل هایمان بسان مردی می شود که رویی برای برگشت به خانه ندارد . دل هامان در به در می شود .


اینجا تنها چیزی که نیست ، لیلی ست ...

    نظر

این روزها چقدر شبیه لاک پشت شده ایم . همه سر در لاک خود فروکرده ایم . بعضی دانشجویان سرویس های دانشگاه را با منطقه آزاد اشتباه گرفته اند . بعضی سیگارشان را از ته می کشند . دانشجویان سیگاری . دانشجویان سی گاری .

برخی دیر می آیند و زود می روند . شهریه ها نفس شهر ها را گرفته است . اصلا مهم نیست . سیستم های آموزشی فیلتر شکن ، اساتید off line ، دخترکان  mp3 و mp4 و پسرکان پیام گیر .

شما اینجا فقط با فیش شهریه است که به رسمیت شناخته می شوی . اینجا باید ادای روشنفکر بازی در آورد و پیپ را با عینک پنسی کشید . اینجا انگار فقط دیوارها فرمول نسبیت را از بر می کنند . اینجا انگار آدم ها سواری می دهند .

جنبش وال استریت از آمریکا و جنبش لاو استریت از ما . ای دریغا ! دوران دارندگی و برازندگی !!

اینجا قرار نیست که بین حق و باطل فرق گذاشت . کم فروشی آموزشی لازمه ی دانشگاه است . اینجا العلم حجاب الاکبر . کجاست العلم نور ؟ اینجا العلم غرور . اینجا فقط علم است که حجاب است . اگر قلمم را به ارتداد محکوم نمی کنید من اینجا لیلی ای را نمی بینم . روسپی به مقدار لازم .

آقایان دکتر و مهندس اعلام کنند کجای مملکت به دستان مبارکشان آباد شده است به جز جیب مبارک . نامبارک ها را مردم بیرون کردند تا اسیر مبارک ها نباشند .

دانشجوی خنثی بار آوردن که زحمتی ندارد . یاد جمله آقا می افتم " خدا لعنت کند کسانی را که می خواهند دانشجوی ما را غیر سیاسی کنند " . کجاست سیاستی که عین دیانت بود ؟ چرا در دانشگاه حتی یک روزنامه هم نیست . جای آن ، دانشگاه پر از افرادی است که هر روز ورق می خورند !

آیا بس نیست جلسات ازدواج آزاد ؟ کافی نیست همایش های بررسی رابطه دختر و پسر . وقت آن نرسیده است که مسئولین در جلسات عمومی پاسخ گوی اعمال خود باشند . وقت آن نرسیده است که از کرسی های آزاد اندیشی گردگیری کنیم ؟

سیستم های آموزشی اجازه فکر کردن را به ما نمی دهند . خروجی دانشگاه های ما چقدر با ابن سینا متفاوت اند ! دلم برای سلمان فارسی و کیان ایرانی تنگ است . کجایند دانشجویان پیرو خط امام . کی ما می خواهیم از ماشین های بیت المال پیاده شویم .

آیا وقت آن نرسیده است که کلاهمان را قاضی کنیم ؟

لبخند بزنید ، شما در مقابل دوربین مخفی بودید . ممنون که با ما بودید . ای بتان ، ای دتان مبارک !!!!


یادداشت

    نظر

سلام

چند روزی که نبودم به اردوی جهادی رفته بودم(تف تو ریا) . خرامه - روستای مظفری.

خدایادل های ما را صاف ، ایمان های ما را راسخ ، کوشش های ما را به نتیجه ، آرایش ما را پالایش و لامپ های کم مصرف وجود ما را به ارزش های پرمصرف تبدیل کن و هیچ گاه ما را اسیر آشپزی خواهران بسیار محترم بسیج دانشجویی قرار مده .(آقا پدر ما رو در آورده بودن . برای خوردن غذا ها نمک حکم کیمیا را داشت . توی ماکارونی گردو می ریختند !!! کنسرو ماهی رو با کنسر لوبیا قاطی می کردن و بهمون می دادن !!! معده مون قاطی کرده بود . البته انصافا یه بار هم یه پلو مرغی پختن که کلی حال کردیم ، فکر کنم اون هم از دستشون در رفته بود . اون غذا حکم لنگه کفشی در بیابان برایمان بود . آن روز آنقدر خوردیم که جانمان داشت به لب می رسید و نزدیک بود انتحار کنیم . شده بودیم مثل تشنه ای که بعد از دیدن کلی سراب به آب رسیده است. دیگه نمی گم ، گذاشتم برا قیامت .... خدایا داغ دل های ما را بووووووق)

مسئولین بسیج باید برای این جور مواقع از قبل برای خواهران بسیج دانشجویی کلاس آشپزی بگذارند . خدا به داد بووووووق آینده یشان بووووووق .

قال المحمد الحسن زاده : خدایا اگر می دانستم روزی کفاره اعمال بدم ، خوردن دست پخت خواهران بسیج دانشجویی خواهد شد هیچ گاه گناه نمی کردم و در گروه گناه کاران قرار نمی گرفتم .

بیش از این حدیث نفس است و کفاره دارد . (بازم تف تو ریا) . مخلص هر چی بچه بسیجیه ، هستیم . چه این ور آب و چه اون ور آب . منظور از آب این جا فقط و فقط آب های نیلگون خلیج همیشه فارس است . خواهشا ذهن خود و ما را درگیر نفرمائید .


یادداشت

    نظر

از سر بیکاری!!!

صحیفه ی امام می خوانم

از سر تفنن

عید را به همه تبریک می گوییم

حتی به شما دوست عزیز

عیدتان مبارک

می خواستم امسال عید را به هیچ کس تبریک نگویم اما نشد . من عیدی نمی بینم . همه چیز مثل قبل . شاید هم بدتر . اما جبر زمانه وادارم می کند : عیدتان مبارک . سلامتی همه ی بدن های بی سر ، بدن های بی وطن و تن های بی خبر صلوات !!!!