سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ سیاسی فرهنگی پاتک

احتیاط به مارپیچ نزدیک میشوید!

    نظر
احتیاط به مارپیچ نزدیک می‌شوید!
حسین شریعتمداری
 
1- «مارپیچ سکوت»- SILENCE SPIRAL- یکی از ترفندهای پیچیده و پرهزینه عملیات روانی است که از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون و مخصوصا طی دو سال اخیر در حجم انبوهی علیه مردم کشورمان به کار گرفته شده است. مارپیچ سکوت که شرح آن خواهد آمد اولین بار در سال 1974- 1353- از سوی خانم الیزابت نئول نیومن آلمانی در کتاب «افکار عمومی- پوست اجتماعی» مطرح شد. نیومن و برخی دیگر از نظریه پردازان غرب مارپیچ سکوت را یک نظریه علمی می دانند که می تواند بخشی از ساز و کار و مکانیسم اجتماعی در شکل گیری افکار عمومی را توضیح داده و تشریح کند. اما به گزارش آسوشیتدپرس، چگونگی بهره گیری از این نظریه یکی از ده ها - و اکنون صدها- ماده درسی است که در سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اروپا به افسران عملیات روانی آموزش داده می شود و بخش قابل توجهی از فعالیت غول های رسانه ای وابسته به کلان سرمایه داران غرب، نظیر رابرت مرداک و برادران وارنر در این بستر به کار گرفته می شوند.

2- ترفند مارپیچ سکوت بر این نظریه تکیه دارد که افراد جامعه اگر احساس کنند دیدگاه و نظر آنها در «اقلیت» قرار دارد و اکثر افراد جامعه دیدگاه و نظری متفاوت با آنها دارند، به طور معمول و براساس یک قاعده فراگیر- استثناها مورد نظر نیست- علاقه و تمایلی به ابراز نظر و عقیده خود نخواهند داشت و بیم آن دارند که به خاطر ابراز عقیده و نظر متفاوت خویش در انزوا قرار گیرند و از سوی دیگر وقتی یک دیدگاه از سوی اکثریت افراد جامعه حمایت می شود، افراد خنثی و بی تفاوت نیز ترجیح می دهند در همان راستا ابراز عقیده کنند.

کارشناسان و نظریه پردازان عملیات روانی براساس قاعده فوق ترفند مارپیچ سکوت را طراحی کرده و به میدان می آورند. با این توضیح که وقتی رواج و فراگیری فلان «باور دروغین» را در جامعه حریف به سود خود ارزیابی می کنند، با بهره گیری از رسانه ها، گروه ها، احزاب و شخصیت های وابسته یا تحت تاثیر خود، همان دیدگاه و نظر را به عنوان دیدگاه و باور اکثریت مردم(!) تبلیغ کرده و ترویج می دهند و از آنجا که در جوامع امروزی و در عصر ارتباطات، رسانه ها نقش برجسته ای در شکل دهی و ساخت افکار عمومی دارند، دیدگاه ترویج و تبلیغ شده در یکی از دو حالت زیر، شکل گرفته و تثبیت می شود. اول؛ آن که اکثریت مردم، دیدگاه ارائه شده را باور می کنند! این حالت، مطلوب ترین نتیجه مورد انتظار دشمن از عملیات روانی یاد شده است ولی معمولا در یک جامعه هوشمند و صاحب بصیرت امکان وقوع ندارد. و حالت دوم این که؛ شمار قابل توجهی از مخاطبان- و نه همه آنها- نظر ترویج شده را باور نمی کنند ولی آن را نظر اکثریت مردم تلقی می کنند. این حالت اگرچه برای دشمن مطلوب ترین حالت نیست ولی با حالت مطلوب فاصله چندانی ندارد، چرا که در هر دو حالت، نظر و دیدگاه تبلیغ شده به عنوان نظر اکثریت جامعه معرفی شده و فضا را به سمت و سوی دلخواه دشمن سوق داده است.

3- اما، اصلی ترین مشکل دشمن جریانات، شخصیت ها و افرادی هستند که نه فقط دیدگاه ارائه شده را باور ندارند بلکه آن را نظر اکثریت جامعه نیز نمی دانند. این عده چنانچه زبان و قلم به مخالفت با نظر ارائه شده بچرخانند و «واقعیت»ها را آنگونه که هست به گوش مردم برسانند مخصوصا اگر این شخصیت ها و جریانات از اقبال و پایگاه مردمی برخوردار باشند، عملیات فریب دشمن با شکست قطعی روبرو می شود و کار رسانه ها و گروه های همراه و همسو با آن به رسوایی شکننده می انجامد. ترفند «مارپیچ سکوت» در این نقطه به کار گرفته می شود.

4- در شگرد «مارپیچ سکوت» ماموریت اصلی برعهده رسانه ها - اعم از رسانه های دیداری، شنیداری، مکتوب، تریبون ها، نظر شخصیت ها- است. در این هنگام، رسانه های وابسته به دشمن- به قول حضرت آقا پایگاه دشمن- و یا کم اطلاع از ترفندهای دشمن، وظیفه پیدا می کنند که هر دیدگاه و نظر مخالف با نظر ارائه شده از سوی دشمن را زیر این تابلو و عنوان دروغین که با نظر اکثریت جامعه در تضاد است، به باد مخالفت و در مواردی استهزاء بگیرند. این هجوم در حجم انبوه و سطح گسترده صورت پذیرفته و تلاش می کنند ارائه کننده نظر مخالف را از ابراز نظر پشیمان کرده و به «سکوت» وادارند... «مارپیچ سکوت» اینگونه شکل گرفته و به میدان آورده می شود.

5- اواخر بهمن ماه سال گذشته- چند هفته قبل از انتخابات مجلس نهم- گروهی از کانال یک تلویزیون نروژ برای مصاحبه به کیهان آمده بودند. خبرنگار نروژی به عنوان اولین سؤال پرسید «ارزیابی شما از شرایط سخت اقتصادی ایران و گسترش فقر در کشورتان چیست»؟! نگارنده بعد از خوش آمدگویی پرسید «ترافیک سنگین خیابان های تهران برایتان دردسرآفرین نبود؟» و مصاحبه کننده نروژی که سر درد دلش باز شده بود گفت «ترافیک فاجعه است. تهران به یک پارکینگ بزرگ شبیه است»! پرسیده شد «شاید اتومبیل ها فرسوده اند و مشکل ترافیکی ایجاد می کنند»؟ با تعجب گفت «اکثر اتومبیل ها از بهترین های اروپایی و ژاپنی و کره ای و آخرین مدل های پژو فرانسوی اند» به ایشان گفته شد «این روزها به عید نوروز نزدیک می شویم و مردم برای خرید به خیابان ها آمده اند» خبرنگار نروژی ابتدا پرسید «شما با من مصاحبه می کنید یا من با شما»؟! و سپس گفت؛ «اکثر اتومبیل ها تک سرنشین بودند و بعید است برای خرید عید آمده باشند»! از ایشان پرسیده شد «آیا انبوه اتومبیل های سواری آخرین مدل و تک سرنشین نشانه فقر و تنگدستی مردم است»؟! و او سکوت معناداری کرد و گفت می پذیرم و پرسید؛ آیا شما وجود فقر را در کشورتان نفی می کنید؟ پاسخ آن بود که نه! ولی شما تصویری از ایران ارائه می دهید که انگار هر روز پیکر بی جان تعدادی از مردم ایران را که از گرسنگی فوت کرده اند از کنار خیابان ها جمع می کنیم؟! و اینهمه پیشرفت و عمران و آبادانی و تلاش برای فقرزدایی را نادیده می گیرید و... سخن در این باره به درازا کشید ولی تلویزیون نروژ این بخش از مصاحبه را پخش نکرد!

تردیدی نیست که در عرصه اقتصاد و تامین معیشت مردم نیز مانند برخی عرصه های دیگر با نقطه مطلوب و ایده آل فاصله داریم ولی از نقطه شروع تاکنون گام های بلند و حیرت انگیزی برداشته ایم تا آنجا که شرایط اقتصادی و اجتماعی و موقعیت علمی و تکنولوژیک کشورمان نه فقط با هیچ یک از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست بلکه در مواردی از بسیاری کشورهای مدعی پیشی گرفته ایم.

6- این نوشته در پی انکار برخی از پلشتی ها، نظیر گرانی لجام گسیخته و یا سوءاستفاده های کلان مالی و بی توجهی شماری از مسئولان به معیشت محرومان و اقشار مستضعف جامعه نیست. چرا که به گواهی نسخه های روزنامه که برای همگان قابل دسترسی است، کیهان بیش از دیگران و همواره پیش از آنان به اینگونه ناهنجاری ها پرداخته است. اعتراض به گرانی جهشی این روزها اولین بار از سوی کیهان و در قالب ده ها یادداشت و گزارش مستند صورت پذیرفت. فساد کلان بانکی و نقش بانک آریا و مه آفرید امیرخسروی در آن، 4 ماه قبل از آن که دستگاه های قضایی و امنیتی به سراغ ماجرا بروند از سوی کیهان افشا شد. تقریبا - و با جرات گفته می شود که- هیچ پرونده کلان فساد مالی و اقتصادی را نمی توان آدرس داد که قبل از دستگاه قضایی و اطلاعاتی در کیهان مطرح نشده باشد و... اما در این نوشته سخن بر سر سیاه نمایی دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها است که فضای کشور را وارونه جلوه می دهند و با بهره گیری از رسانه های زنجیره ای و اجاره ای، مارپیچ سکوت می سازند و می کوشند تا هرگونه توضیح و روشنگری درباره واقعیت های جاری کشور را در هزارتوی این مارپیچ از صدا بیندازند. تا اینجای کار اگرچه ناجوانمردانه است، اما طبیعی است چرا که از دشمن جز کینه توزی و توهم پراکنی انتظاری نیست، ولی گلایه- شما بخوانید ملامت- متوجه برخی از خودی های غافل- اعم از شخصیت ها، گروه ها و رسانه ها- است که مرعوب فضای مجازی و دروغین «مارپیچ سکوت» می شوند و بی آن که بدانند یا بخواهند در این چنبره فریب با دشمن مردم و نظام و اسلام همصدایی می کنند!

سخن این نیست که پلشتی ها نقد نشود و مطالبات مردمی- حتی نوع حداکثری آن- از مسئولان نظام خواسته نشود، بلکه به قول حضرت آقا که کلامی علمی و حکیمانه است، نقد دلسوزانه آن است که در کنار ناهنجاری ها و نبایدها به هنجارها و دست آوردها نیز اشاره شود. در این صورت، فضا آنگونه ترسیم می شود که واقعا هست، نه آنگونه که دشمن می نمایاند. در این حالت پای مقایسه به میان می آید- همان که امام راحل ما(ره) بارها بر ضرورت آن تاکید فرموده بود- و در این مقایسه است که گام های ناپیموده در کنار گام های بلند طی شده با هم به نمایش گذارده می شوند و این واقعیت که نه خلاف است و نه گزاف به وضوح رخ می نماید که «ناپیموده»ها اگرچه به هرحال «ناپیموده»اند و باید پیموده شوند ولی در حد و اندازه ای نیستند که سایه خود را بر «گام های بلند پیموده» تحمیل کنند... و این رشته اگرچه سر دراز دارد و باز هم به آن خواهیم پرداخت ولی در پایان اشاره به این نکته از قول روزنامه آمریکایی یو. اس. ای تودی و به نقل از گزارش «آمریکن اینترپرایز» را ضروری می دانیم که؛ «بزرگترین مشکل آمریکا در ایران، حضور یک حریف قدرتمند- با استفاده از واژه SUPER OPPONENT (ابرحریف) به نام [آیت الله] خامنه ای است که نقشه راه را می شناسد و مردم به او اعتماد آمیخته به اعتقاد دارند».