هيچ چيز تغيير نکرده است...حتي بدتر هم شده است...
صداوسيماي ضدانقلاب اسلامي با مجرياني مانکن و فيلم هاي هاليوودي ايراني(جهت عمل به فرمايش امام"توليد ملي")
سياستمداران دروغگو، سياست بازان راست و چپ با شکم هاي آکنده از حرام، زبان هاي قرمز از تهمت، پيشاني هاي پينه بسته از سربه خاک کوبيدن، يقه هاي گرد بسته تا خرخره و...
روشنفکران اهل حال و بست، اهل نظر و منقل مدرن، اپوزيسيون عياش ولگرد، آروق هاي پوزيتويستي تئورسين هاي جامعه مدني و...
حزب اللهي هاي بي خطر، حزب اللهي هاي خواببببببب، حزب اللهي هاي made in usa، ...بگذريم...
فائزه بايد ول بگردد تا نوري زاد هتاکي کند، تا بسيجي متهم شود تا فلاني اسکار بگيرد، تا اکبر به ريش همه ي ما بخندد تا مجلس و دولت فحاشي کنند، تا مردم ميان رود از سرما بلرزند تا سردار احمديان ها منزوي شود، تا بهنوش بختياري الگو شود، تا رفيق بسيجي خودم امروز خبر نفله شدنش را در جنگ نرم بشنوم، تا حاج آقا در تعداد رکعت هاي نماز گير کند، تامادر شهيد هنوز منتظر خبري از پسرش بماند، تا کسي در شهر راز در چند حلبي بخوابد، تا کسي از فقر خودش را بفروشد .......
کوفت و زهر مار و صدتا حرف ديگه اي که تو حلقوم من مونده و بايد خفه بشوم چون موجب تشويش اذهان عمومي ميشوم. چون موجب به خطرافتادن منافع ملي مي شوم. چون موجب به هدر رفتن سرمايه ها مي شوم. چون به ارکان نظام توهين مي شود...بايد خفه بشوم...بميرم...بايد هم بميرم چرا که خداوند گردن هاي ما را باريک آفريد تا در مقتل کربلا آسان بريده شود.
"يک سينه حرف موج زند در دهان ما"
چه کنم محمد، حرف دل بود، ناگهان کمي و کمي فوران کرد.خودش شد يک پست وبلاگي.مي ترسم اگر حرف بزنم حتي دوستانم هم حکم ارتداد مرا صادر کنند.